حديث اليوم
يقول الإمام علي (ع): "من شتم و انتقد نفسه صحح نفسه و من كان متعجرفًا ، فقد أفسد بحثه.

جمعه, 10 فروردین , 1403 20 رمضان 1445 Friday, 29 March , 2024 الساعة تعداد کل نوشته ها : 176 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 47×
  • أوقات الشريعة

  • العلاج الديني

    2- تحریف (موانع شناخت اصلاح بین خود و خانواده)
    ۲۶ دی ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۷
    شناسه : 2521
    بازدید 3717
    6

    تحریف (Distortion) (تشوه) متمایل کردن یک چیز از آن مسیر اصلی و وضع اصلی که داشته است یا باید داشته […]

    منشور من طرف:
    پ
    پ

    تحریف (Distortion) (تشوه)

    متمایل کردن یک چیز از آن مسیر اصلی و وضع اصلی که داشته است یا باید داشته باشد. به عبارت دیگر: تحریف نوعی تغییر و تبدیل است.

    نکات مهمی که در این بخش قابل توجه می‌باشد عبارتند از:

    1. تحریف در مبانی و معتقدات ـ بینش‌ها:

    «پس وای بر کسانی که کتاب [تحریف‌ شده‌ای] با دست‌های خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: این از جانب خدا است تا بدان بهای ناچیزی به دست آرند. پس واى بر آنها از آنچه دست‏هايشان نوشت و واى بر آنها از آنچه (از اين راه) به دست مى‏آورند!»…[1]

    نكته‏ها:

    تنها آيه‏اى كه در آن سه بار كلمه «ويل» بكار رفته، همين آيه 79 است كه خطر علما و دانشمندان دنياپرست را مطرح مى‏كند.

    پيام‏ها:

    1- دين‏سازى(تحریف در دین)، جريانى خطرناك در طول تاريخ بوده است. «يَكْتُبُونَ الْكِتابَ …»

    2- بدعت، دين سازى(تحریف در دین)، دين فروشى و استحمار مردم، از جمله خطراتى است كه از ناحيه‏ى دانشمندان فاسد، جامعه را تهديد مى‏كند. «يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»

    3- مواظب قلم‏ها، كتاب‏ها، مقالات زهرآلود، تحريف‏گر و بدعت‏گزار باشيد و به هر عالمى اعتماد نكنيد. «يَكْتُبُونَ … يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»

    4- مردم به صورت فطرى علاقمند به مذهب هستند، لذا بسيارى از شيّادان، سخنان خود را به نام دين و مذهب به مردم تحويل مى‏دهند. (تحریف در دین) «يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»

    5- يكى از انگيزه‏هاى بدعت و افترا (تحریف در دین)، رسيدن به دنياست. «ثَمَناً قَلِيلًا»

    6- از بدترين درآمدها، درآمدِ دين‏فروشى(تحریف در دین) است. «وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ»

    7- شديدترين عذاب‏ها متوجّه كسانى است كه به تفكّر واعتقاد مردم خيانت مى‏كنند. تكرار كلمه «ويل … ويل … ويل»

    8- هر انحرافى كه در طول تاريخ در اثر بدعتى بوجود آيد، گناهش به گردن بدعت‏گزار است. «يَكْسِبُونَ» دلالت بر استمرار دارد.[2]

    اینان بافته‌های خود را به نام فرهنگ و حقوق و سیاست بر دیگران تحمیل می‌کنند تا چند صباحی بیشتر برای خود جولانگاهی بسازند.

    1. ضعف و انحراف در آموزش:

    «گروهى از اهل كتاب دوست دارند كه شما را گمراه كنند، ولى جز خودشان را گمراه نمى‏كنند و (اين را) نمى‏فهمند.».[3]

    نكته‏ها:

    سيماى تهاجم فرهنگى و توطئه‏هاى دشمن براى بى‏دين كردن مسلمانان را در اين آيه و سه آيه‏ى بعد مى‏بينيم. اين آيه خبر از كينه‏هاى مكتبى، آيه بعد خبر از لجاجت و كفر، آيه هفتاد و يكم خبراز شيوه حق‏پوشى و كتمان آگاهانه(تحریف)، و آيه هفتاد و دوّم خبر از تاكتيك فريبنده‏ى دشمن مى‏دهد كه مجموعاً يك تهاجم فرهنگى برخاسته از باطن تاريك آنان و بكارگيرى شيوه‏هاى كتمان، زير سؤال بردن و تضعيف و تزلزل عقايد توده‏ى مردم است.

    پيام‏ها:

    1- خداوند، نقشه‏ هاى دشمنان دين را افشا وآنان را رسوا مى‏كند. «وَدَّتْ طائِفَةٌ …»

    2- شناخت دشمن وبرنامه‏ هاى او، لازمه‏ى درامان ماندن از آسيب‏هاى احتمالى است. «وَدَّتْ طائِفَةٌ …»

    3- خطر تهاجم فكرى و فرهنگى، جدّى است. «وَدَّتْ طائِفَةٌ …»

    4- به اظهاراتِ منافقانه ‏ى مخالفان اعتماد نكنيد، آنها قلباً خواستار انحراف شما هستند. «وَدَّتْ طائِفَةٌ …»

    5- در قضاوت‏ها، انصاف را فراموش نكنيد. گروهى از اهل كتاب، چنين آرزويى دارند، نه همه‏ ى آنها. «وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ»

    6- بايد كارى كنيد كه دشمن آرزوى انحراف شما را به گور ببرد. كلمه «لو» در موارد ناشدنى بكار مى‏رود. «لَوْ يُضِلُّونَكُمْ»

    7- كسانى كه در صدد انحراف ديگران هستند، ابتدا خود مرتكب حيله، نفاق، كينه، تهمت وتوطئه مى‏شوند. «وَ ما يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ»

    8- ميل به انحراف ديگران، خود يك انحراف بزرگ اخلاقى است. «وَدَّتْ … وَ ما يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ»[4]

    «مردان و زنانِ منافق، از يكديگرند (از يك قماشند)، به منكر فرمان مى‏دهند و از معروف نهى مى‏كنند و دستهاى خود را (از بخشش و انفاق) مى‏بندند. خدا را فراموش كرده‏اند، پس خداوند نيز آنان را فراموش كرده است. همانا منافقان، همان فاسقانند.»[5]

    افراد خودخواه اصرار دارند به نحوی در آموزش انسانهای ضعیف، نفوذ و با تحریف واقعیات از رشد استعداد‌های درخشان جلوگیری نموده و جهت‌گیری متون آموزشی را به سمت اهداف استکباری خود، توجیه نماید از این گذشته، اعضای خانواده را افرادی خودباخته و خودفروخته بار آورند و آب را از سرچشمه گل‌آلود نمایند. خدا می‌داند ضربه‌های هولناکی که از این سیاست شیطانی بر فکر و فرهنگ و شخصیت خانواده های ضعیف وارد شده و می‌شود، فراتر از آن است که در یک کتاب قطور چند هزار صفحه‌ای بگنجد.

    1. اطلاع‌رسانی و تبلیغات منحرف:

    بیشترین سرمایه‌گذاری مستکبران خودخواه، در امر اطلاع‌رسانی و تبلیغات است. آنان از یک سو با جو‌سازی و جنجال‌آفرینی و تحلیل‌های به اصطلاح عالمانه و آماری و تحقیقی خود، ضعف و ناتوانی در استعداد و قابلیت‌های فکری و عقلانی را تئوریزه می‌کنند، و از سوی دیگر به تلقین و تبیین ضعف و ناکارآمدی امکانات و ابزارهای سعادت و عوامل موفقیت فردی، خانوادگی و اجتماعی می‌پردازند و در همان حال، تمامی راه‌های موفقیت و رشد را در الگو‌پذیری از الگوهای استکباری و شیطانی، منحصر نموده با بزرگ‌نمایی خود، سیاست، پشتیبانی و حمایت خودشان را، تنها عامل نجات خانواده معرفی می کنند.

    قرآن کریم می‌فرماید: «مستکبران در خطاب به پیامبران، گفتند: آیا به تو ایمان بیاوریم و حال آن که فرومایگان از تو پیروی کرده‌اند؟»[6]

    و در میان مردم با ایجاب رعب و وحشت می‌گویند: «آن مؤمنانى كه چون مردمى (منافق مانند نعيم بن مسعود اشجعى) به آنها گفتند لشكر بسيارى (كه تمام مشركين مكه و پيروان ابو سفيان باشند) بر عليه شما مؤمنان فراهم شده از آنان در انديشه و بر حذر باشيد (اين تبليغات و مكر دشمن به جاى آن كه بيم در دل آنها افكند) بر ايمانشان بيفزود و گفتند در مقابل همه دشمنان تنها خدا ما را كفايت است و نيكو ياورى است‏»[7]

    نكته‏ها:

    عوامل تبليغاتى دشمن و برخى از مردمان ساده انديش و ترسو، به رزمندگان و مجاهدان تلقين و نصيحت مى‏كنند كه دشمن قوى است و كسى نمى‏تواند حريف آنان بشود، پس بهتر است درگير جنگ نشويد. امّا مسلمانان واقعى، بدون هيچ ترس و هراسى، با آرامش خاطر و با توكّل به خداوند، به آنان پاسخ مى‏گويند.

    امام صادق عليه السلام فرمودند: «تعجّب مى‏كنم از كسى كه مى‏ترسد و به گفته‏ى خداوند «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ» پناه نمى‏برد».[8]

    پيام‏ها:

    1- در برابر تبليغاتِ و جنگ روانى(با تحریف واقعیات) دشمن نهراسيد. «فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً»

    2- در جبهه‏ها، مواظب افراد نفوذى دشمن باشيد. «فَاخْشَوْهُمْ»

    3- قوى‏ترين اهرم در برابر تهديدات دشمن، ايمان و توكّل به خداست. «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ»

    4- مؤمن وقتى در گرداب بلا قرار مى‏گيرد، توكّل و اتصال خود را با خدا بيشتر مى‏كند. «فَزادَهُمْ إِيماناً»

    5- هم حركت وتلاش لازم است، هم ايمان وتوكّل. «اسْتَجابُوا … حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ»[9]

    و سپس در چنین فضای رعب‌آوری، دایه‌ی مهربان‌تر از مادر شده و می‌گویند: «و کسانی که کافر شد‌ه‌اند به کسانی که ایمان آورده‌اند می‌گویند: راه ما را پیروی کنید و گناهانتان به گردن ما. [ولی] چیزی از گناهانشان را به گردن نخواهند گرفت قطعاً آنان دروغگویانند».[10]

    1. تأثیرگذاری بر فرهنگ و ساختارهای اجتماعی

     گام دیگری است که توسط استکبار در بی‌هویت نمودن جوامع ضعیف برداشته می‌شود.

    بشر بر حسب فطرت خداداد تشنه حقيقت و درك واقعيّات است، و چون آن را بدست آورد بى‏دريغ در راه نگهدارى آن با جان و دل مى‏كوشد، لذا دشمنان بشريّت همواره برآنند كه با زرق و برقهاى تبليغاتى، مقاصد پليد خود را به صورت واقعيّت جلوه دهند، و با قرار دادن پرده فريبنده‏اى بر روى واقعيتها، مقاصد خود را اجرا كنند و از همين رو است كه مى‏بينيم همان دستهاى خونينى كه در آغاز طلوع اسلام بر سينه فلق خنجر كشيده و در صدد بودند با خاكستر كينه‏توزى و دشمنى، شعله حق را خاموش كنند، و با عوعوهاى خود جلوى نور افشانى ماه را بگيرند، در آخرين لحظات هم كه خورشيد حقّ مى‏رفت تا در باختر آسمان نبوّت افول نمايد و بامدادان از افق آسمان امامت سر برآورد، سمبلهاى ارتجاع و شيطنت به همين حربه زنگار گرفته متوسّل شدند، و آنچه خواستند كردند. برداشتهاى انحرافى از قرآن، تفسير به رأى‏ها از كتاب خدا، غلط اندازى‏هاى زيركانه كه همه و همه براى انحراف افكار از واقعيّتها، و نهايتا در اختيار خود نگهداشتن مردم عوامى بود كه مستكبران هميشه جهت ادامه سلطه خود به آنان نياز دارند، و توطئه‏ها يكى پس از ديگرى بدين گونه بمرحله اجرا درآمد.[11]

    بعضى از يهوديان، سخنان را از جايگاهش تحريف مى‏كنند (و بجاى آنكه بگويند:

    شنيديم و اطاعت كرديم) مى‏گويند: شنيديم و نافرمانى كرديم (و بى‏ادبانه به پيامبر مى‏گويند:) بشنو كه هرگز نشنوى و ما را تحميق كن، (اين‏گونه مى‏گويند) تا با زبان خود حقايق را بگردانند و در دين شما طعنه زنند و اگر مى‏گفتند: (كلام خدا) را شنيديم و اطاعت كرديم و (كلام ما را) بشنو و به حال ما بنگر (تا حقايق را بهتر درك كنيم) برايشان بهتر بود و با منطق سازگارتر، ولى خداوند آنان را به خاطر كفر و سرسختى‏شان لعن كرد، پس جز اندكى توفيق ايمان نيافتند.

    تحريف در مفاهيم لغات و فرهنگ، از گناهان كليدى و زمينه‏ساز گناهان ديگر و تضعيف مكتب است. «لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ»[12]

    بنى‏اسرائيل كه داستان زندگى و تمدّن آنها در قرآن بيان شده است، زمانى بر مردم روزگار خويش برترى داشتند؛ «فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ»[13] لكن بعد از اين فضيلت و برترى، به خاطر رفتار خودشان، دچار قهر و غضب خداوند شدند. «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ»[14] اين تغيير سرنوشت، به علّت تغيير در رفتار و كردار آنان بوده است؛ دانشمندان يهود، دستورات وقوانين آسمانى تورات را تحريف كردند، «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ»[15] وتجّار وثروتمندان آنان نيز به ربا وحرام‏خوارى و رفاه‏طلبى روى آوردند، «أَخْذِهِمُ الرِّبَوا»[16] وعامّه مردم نيز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روى تن‏پرورى و ترس، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمينِ‏ مقدّس، سر باز زدند. «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ»[17] به خاطر اين انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضيلت، به نهايت ذلّت و سرافكندگى مبتلا ساخت.

    ما در هر نماز، از خداوند مى‏خواهيم كه مانند غضب‏شدگان نباشيم. يعنى نه اهل تحريف آيات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حقّ، و همچنين از گمراهان نباشيم، آنان كه حقّ را رها كرده و به سراغ باطل مى‏روند و در دين و باور خود غلوّ و افراط كرده و يا از هوى و هوس خود و يا ديگران پيروى مى‏كنند.[18]

    پيام‏ها:

    1- اعتقادات صحيح مردم را قبول كنيم، تا آنان نيز سخن ما را بپذيرند. «مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ»

    2- وجود تحريف در بخشى از تورات و انجيل، مانع قبولى بخش‏هاى ديگر نيست. «مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ»

    3- انحراف علما، سبب انحراف ديگران مى‏شود. «وَ لا تَكُونُوا أَوَّلَ كافِرٍ»

    4- رمز سكوت و كتمان‏هاى نابجاى دانشمندان، وابستگى‏هاى مادّى آنان است. «وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلًا»

    5- با توجّه به اين‏كه متاع دنيا قليل است، رسيدن به تمام منافع دنيا، ارزش يك لحظه انحراف را ندارد. «ثَمَناً قَلِيلًا»[19]

    امّا ستمگران (آن سخن را) به سخن ديگرى غير از آنچه به ايشان گفته شده بود، تبديل كردند (وبه جاى حطّه، به عنوان مسخره گفتند: حنطه، يعنى گندم.) پس ما بر آن ستمكاران به سزاى گناهى كه مرتكب مى‏شدند، عذابى از آسمان فرو فرستاديم.[20]

    پيام‏ها:

    1- ظلم و گناه، زمينه‏ساز تغيير و تحريف قانون است. «فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا»

    2- تا وقتى كه روش و شيوه كارى بيان نشده، انسان آزاد است تا با نظر خود عمل كند، ولى بعد از بيان روشها، عذرى در تغيير آن نيست. «قِيلَ لَهُمْ»

    3- جزاى تحريف گران قوانين الهى، قهر و عذاب است. «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ»[21]

    كسى كه حكم خدا را نسخ كند، خود را مسخ كرده است. تغيير وتحريف چهره دين، تغيير چهره انسانيّت را بدنبال دارد. «اعْتَدَوْا … كُونُوا قِرَدَةً»[22]

    (پس اى مؤمنان!) آيا انتظار داريد (كه يهوديان سرسخت،) به (دين) شما ايمان بياورند؟ در حالى كه عده‏اى از آنان، سخنان خدا را مى‏شنيدند و پس از فهميدنش، آنرا تحريف مى‏كردند با آنكه (حقّ را) مى‏دانستند.[23]

    *تحريفاتى خطرناك‏تر است كه كارشناسانه وآگاهانه باشد. «يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ» تحريف، گناه علما و دانشمندان است. «يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»[24]

    *گاهى تعصّب به جايى مى‏رسد كه شخص حاضر مى‏شود واقعيّت‏هاى روشن تاريخى را تحريف و يا انكار كند. «أَمْ تَقُولُونَ …»[25]

    *بزرگ‏ترين خيانت به فرهنگ وعقيده‏ى انسان، تحريفِ آگاهانه ومغرضانه‏ى علما و خواصّ است. «يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»[26]

    *شقاق و مخالفت با پيامبر خدا انواع مختلفى دارد، مانند: انكار كل دين، ايمان به بعضى و كفر به بعضى ديگر، تحريف، توجيه و حيله‏هاى شرعى.[27]

    *بستن راه خدا به هر طريق (تحريف، كتمان، بدعت، فساد، انحراف و …) عامل محروميّت از نعمت‏هاست. «وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»[28]

    * قرآن مى‏گويد: واى بر آنان كه با دست خود مطلبى مى‏نويسند(و قرآن را تحریف می کنند)، سپس مى‏گويند: اين از طرف خداوند است.[29]

    * على عليه السلام مى‏فرمايد: هرگاه بدعتى آيد، سنّتى مى‏رود.[30] و يكى از وظايف انبيا و علما، بدعت‏زدايى و جلوگيرى از تحريف‏هاست.[31]

    * در روايات آمده است: توبه‏ى صاحب بدعت، پذيرفته نمى‏شود.[32]

    * كسى‏كه به بدعتگذار احترام گذارد يا لبخندى بزند، در فروپاشى دين گام برداشته است.

    * رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هرگاه در ميان امّتم اختلاف شد، هر كس طبق سنّت و گفته من عمل كند و سراغ راه و روش ديگران نرود، پاداش صد شهيد خواهد داشت.[33]

    * در قرآن، بارها از يهود، به خاطر تحريف‏هايى كه علمايشان در دين پديد آوردند انتقاد شده است. درباره حضرت موسى عليه السلام هم مى‏خوانيم: وقتى از كوه طور برگشت و انحراف و گوساله‏پرستى قوم خود را ديد، از فرط ناراحتى الواح تورات را بر زمين افكند و ريش برادرش را كه جانشين او بود گرفت و گفت: چرا امّتم منحرف شدند؟ هارون در پاسخ گفت: ترسيدم‏ اگر براى جلوگيرى از انحرافشان شدّت عمل به خرج دهم، مردم متفرّق شوند و تو بگويى چرا مردم فرقه فرقه شدند (تفرقه‏اى كه با بازگشت تو هم قابل اصلاح نباشد).

    اين آيات و روايات، مسئوليّت سنگين دين شناسان را در حفظ اصالت مكتب و مقابله با انحرافات فكرى، در عين حفظ وحدت اجتماعى امّت، بيان مى‏كند.

    پيام‏ها: از عوامل تفرقه و جدايى، تغيير و تحريف در مكتب است. «إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً»

    *تحريف و تغيير، گاهى آشكار است، مثل تغيير لفظِ «حِطّة» به «حِنطة»، و گاهى با حفظ قالب لفظ، محتوا و روح يك موضوع را عوض مى‏كنند، نظير حيله‏ى بنى‏اسرائيل براى گرفتن ماهى در روز شنبه كه در آيه‏ى بعد مطرح شده است.[34]

    قرآن، سه نوع تحريف را در قانون الهى مطرح مى‏كند:

    1. تغيير واژه‏ها، مثل بنى‏اسرائيل كه به جاى گفتن كلمه‏ى‏ «حِطَّةٌ» يعنى طلب آمرزش و عفو، گفتند: «حِنطة» يعنى گندم.
    2. تغيير زمان، مثل آنكه بنى‏اسرائيل حوضچه‏هايى را در ساحل دريا ساختند و شنبه‏ها كه صيد حرام بود، ماهى در آنها جمع مى‏شد و روز يكشنبه كه صيد آزاد بود، آنها را صيد مى‏كردند و مى‏گفتند: ما در روز شنبه و روز تعطيل صيد نكرده‏ايم. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ»[35]
    3. تغيير روشنفكرانه و دست‏كارى در تقويم طبيعى، مثل تأخيرانداختن ماه‏هاى حرام. در دوران جاهليّت؛ چون مايل نبودند كه جنگ را به خاطر فرا رسيدن ماه‏هاى حرام قطع كنند، ماه‏ها را به تأخير مى‏انداختند كه آيه نازل شد. «إِنَّمَا النَّسِي‏ءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ»[36]

    پيام‏ها:

    1- كيفر تحريف وتغيير دستورهاى خدا، قهر وعذاب است. فَبَدَّلَ‏ … فَأَرْسَلْنا

    2- تغييرات لجوجانه و بر اساس استهزا، قابل بخشش نيست. «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ»[37]

    حضرت على عليه السلام فرمود: «تحريف‏گران توجيه‏كار كه هر روز مطيع طاغوتى هستند، مشمول قانون استدراج مى‏باشند».([38])[39]

    [1] «فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَاذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْترَواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلا ً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا يَكْسِبُونَ» (بقره79)؛

    [2] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏1، ص: 146، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [3] «وَدَّت طَّائفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكمُ‏ وَ مَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُون‏»(آل عمران 69)

    [4] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏1، ص: 538، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [5] «الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ  يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَ يَنهْوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيهُمْ  نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِيهَمْ  إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَسِقُون‏»(توبه 67)

    [6] « قَالُواْ أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُون‏»(شعراء 111)

    [7] « الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَ قَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل‏»( آل عمران 173)

    [8] . من‏لايحضره‏الفقيه، ج 4، ص 392.

    [9] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏1، ص: 654، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [10] «وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّبِعُواْ سَبِيلَنَا وَ لْنَحْمِلْ خَطَيَاكُمْ وَ مَا هُم بحَمِلِينَ مِنْ خَطَيَاهُم مِّن شىْءٍ  إِنَّهُمْ لَكَاذِبُون‏»(عنکبوت 12)

    [11] ابن بابويه، محمد بن على، معاني الأخبار / ترجمه محمدى مقدمه ؛ ص5-4- تهران، چاپ: دوم، 1377ش.

    [12] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏2، ص: 78، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [13] . بقره، 47.

    [14] . بقره، 61.

    [15] . نساء، 46.

    [16] . نساء، 161.

    [17] . مائده، 24.

    [18] .« قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِيلِ» بگو: اى اهل‏كتاب! در دينتان به ناحقّ غلوّ نكنيد وبه دنبال خواهش‏هاى گمراهانِ پيش از خود نرويد، كه آنان افراد زيادى را گمراه كرده و از راه راست گمراه شده‏اند. مائده، 77.

    [19] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏1 ص103، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [20] «بقره59» فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ‏

    [21] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏1 ص123، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [22] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏1 ص132، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [23].«بقره75» أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ‏

    [24] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏1  ص143، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [25] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏1  ص215، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [26] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏1، ص: 547، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [27] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏2 ص162، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [28] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏2 ص 208، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [29] . بقره، 79.

    [30] . بحار، ج 2، ص 264.

    [31] . الحياة، ج 2، ص 344.

    [32] . بحار، ج 72، ص 216.

    [33] . بحار، ج 2، ص 262.

    [34] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏3 ص199-200، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [35] . بقره، 65.

    [36] . توبه، 37.

    [37] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏3، ص: 420، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [38] . تفسير نورالثقلين.

    [39] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏3 ص232، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    أضف تعليق

    • سيتم نشر التعليقات التي أرسلتها على الويب بعد موافقة فريق الإدارة.
    • لن يتم نشر الرسائل التي تحتوي على القذف أو التشهير.
    • لن يتم نشر رسائل أخرى غير الفارسية.

    arالعربية
    fa_IRفارسی en_USEnglish en_GBEnglish (UK) en_NZEnglish (New Zealand) en_ZAEnglish (South Africa) en_AUEnglish (Australia) afAfrikaans aryالعربية المغربية azbگؤنئی آذربایجان belБеларуская мова bn_BDবাংলা de_DE_formalDeutsch (Sie) de_DEDeutsch bg_BGБългарски es_ESEspañol es_COEspañol de Colombia es_MXEspañol de México es_PEEspañol de Perú es_CREspañol de Costa Rica es_PREspañol de Puerto Rico es_CLEspañol de Chile es_UYEspañol de Uruguay fr_CAFrançais du Canada fr_FRFrançais fr_BEFrançais de Belgique arالعربية