حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

جمعه, 10 فروردین , 1403 20 رمضان 1445 Friday, 29 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 176 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 47×
  • اوقات شرعی

  • دین درمانی

    سرزنش( Blame)(لوم)(موانع تعامل سازنده)
    ۰۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۶:۵۴
    شناسه : 2650
    بازدید 4832
    12

    سرزنش( Blame)(لوم) سرزنش[س َ زَ ن ِ] (اِمص مرکب) نکوهش و ملامت . (آنندراج ). توبیخ . سرکوفت . سراکوفت […]

    ارسال توسط :
    پ
    پ

    سرزنش( Blame)(لوم)

    سرزنش[س َ زَ ن ِ] (اِمص مرکب) نکوهش و ملامت . (آنندراج ). توبیخ . سرکوفت . سراکوفت . بیغاره . نکوهش :

    نه بیغاره دیدند بر بدکنش          نه درویش را هیچ سو سرزنش.[1]

    سرزنش سخن ‌توبیخ آمیز گفتن به کسى و بازخواست کردن او در برابر لغزشى است که از او سر زده است. سرزنش‌ از الفاظی است که در فقه کاربرد دارد. سرزنش که در زبان عربی از آن به ملامت، تعییر، عذل و مذمت تعبیر میشود. در لغت به معنای بدگویی از کسی یا چیزی[[2]]و یا گفتن بدیهای کسی یا چیزی است.[[3]]

    اقسام سرزنش

    سرزنش را می‌توان به چاقوی دولبه‌ای تشبیه نمود که هم دارای جنبه‌های مثبت است و هم دارای اثرات منفی؛ از این رو ضروری است در مرحله‌ی نخست، سرزنش‌های سازنده و بجا، از سرزنش های ویرانگر و نابجا شناخته شده و متمایز شود، تا راه استفاده صحیح از این ابزار مشخص گردد.

    سرزنش سازنده

    انتقاد به جای سرزنش

    در سیره و روش معصومین(علیهم السلام) بیش از آنکه اشخاص مورد سرزنش قرارگیرند، صفت‌ها و شیوه‌های نادرستی که در شخص یا جامعه مرسوم و شایع می‌شد، مورد ملامت و سرزنش قرار می‌گرفت. برای همین در سخنان و کلمات معصومین (علیهم السلام) بسیار مشاهده می‌شود که روشها و رفتارهای ناپسند بدون در نظر گرفتن این که چه کسی آن را انجام می‌دهد، مورد نکوهش واقع شده‌اند. با این روش، سرزنش کننده این امر را به سرزنش شونده یا سرزنش شوندگان القاء می‌کند که مقصود از سرزنش، تخریب شخصیت فرد یا جامعه نیست بلکه پرهیز دادن از این صفت زشت و ناپسند یا روش نادرست است و این چنین رفتاری در هرکس باشد لایق سرزنش خواهد بود.

    سرزنش نکردن در حضور دیگران

    از دیگر روش‌های صحیح سرزنش، یادآوری کاستی‌ها در خفا و نهان است؛ چراکه سرزنش در حضور دیگران، چه به قصد اصلاح باشد و چه به قصد آزار، به هر ترتیب موجب مخدوش نمودن شخصیّت فرد مقابل خواهد شد و این جزء آدابی است که حتی در باب نصیحت دیگران نیز بدان سفارش شده است. حضرت علی(علیه السلام) می‌فرماید:

    «نصیحت گفتن به فردی در حضور مردم، کوبیدن شخصیت آن فرد است.»[[4]] با این همه باید توجه داشت که گاهی رفتار غلط شخص یا گروهی موجب ترویج آن رفتار در میان سایر افراد و الگوبرداری از آن می‌شود؛ از این رو در برخی موارد سرزنش در میان دیگران و حتی سرزنش گروهی از مردم نیز، ضروری خواهد بود.[[5]]

    سرزنش مخرّب

    در حقیقت آنچه که موجب تمایز سرزنش صحیح از سرزنش مخرّب است، نیت سرزنش کننده می‌باشد. در سرزنشی که مثبت است و دارای فواید فراوانی است، مقصود سرزنش کننده اصلاح رفتار شخص یا جامعه است و هیچ گاه قصد مخدوش کردن چهره‌ی شخص یا جامعه را ندارد. در فقه اسلامی این روش از مصدایق امر به معروف و نهی از منکر به حساب می‌آید؛ اما در طرف مقابل سرزنشی زشت و ناپسند است که به قصد آزار و اذیت و تخریب چهره‌ی شخص مقابل صورت می‌پذیرد و به نوعی سرزنش کننده، خود را مبرّا از چنین اعمالی می‌بیند؛ این عمل به طور معمول ناشی از خودبزرگ بینی است.

    امام باقر(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) روایت می‌کند که آن حضرت(صلی الله و علیه و آله) فرمودند: «… مرد را همین عیب بس است که کارهای زشت دیگران را بنگرد ولی زشتی‌های خود را مشاهده نکند و یا دیگران را در کارهایی نکوهش کند در حالی که خود آن کار را انجام می‌دهد….» [[6]]

    البته همان گونه که بیان شد نوع عملکرد نیز در سازنده بودن سرزنش‌ها مؤثّر خواهد بود. بدین ترتیب سرزنش در حضور دیگران، سرزنش عجولانه و بدون آگاهی به اشتباه یا درست بودن رفتارها، سرزنش شخصی به دلیل رفتار اشتباه دیگران، همگی از عملکردهای غلط در نوع سرزنش‌هاست. [[7]]

    یادآوری این نکته ضروری است که سرزنش صحیح نیز اگر به صورت مکرّر و مداوم صورت پذیرد، نه تنها به بهبود رفتار منجر نخواهد شد، بلکه به عکس، موجب لجاجت در ارتکاب به کارهای زشت گذشته و نفرت از رفتارهای صحیح است. بنابراین سرزنشی مؤثر خواهد بود که همراه با تشویق‌های مناسب باشد. [[8]]

    وظایف سرزنش کننده

    اگر کسی با سرزنش قصد اصلاح دیگری را دارد، باید به نکاتی که بیان شد، توجه داشته باشد؛ یعنی سعی کند به دور از چشم دیگران باشد، بداند که عمل فرد مقابل در نظر عقل یا شرع مردود بوده‌ است، بداند که وی عامل این رفتار بوده است نه دیگری و سعی نماید که به او بفهماند که هدفش اصلاح رفتار است، نه تخریب شخصیّت. اما اگر کسی به قصد آزار و اذیّت به سرزنش دیگران اقدام می‌کند باید بداند که خداوند به سزای این عملش، در دنیا و آخرت او را مورد سرزنش دیگران قرار خواهد داد. [[9]]

    امام خمینی(ره) در این رابطه می‌فرماید: «شیخ جلیل ما، عارف کامل، شاه آبادی روحی فداه، می‌فرمودند: تعبیر به کافر نیز نکنید در قلب، شاید نور فطرتش او را هدایت کند و این تعبیر و سرزنش کار شما را منجر به سوء عاقبت کند. امر به معروف و نهی از منکر غیر از تعبیر قلبی است بلکه می‌فرمودند: کفّاری که معلوم نیست با حال کفر از این عالم منتقل شدند لعن نکنید، شاید در حال رفتن هدایت شده باشند و روحانیت آنها مانع از ترقیات شما شود.» [[10]]

    شیوه‌ی اصلی مبارزه با این آفت، از بین بردن عامل اصلی آن یعنی غرور و خودپسندی و خودبزرگ ‌بینی است. این صفت زشت و ناپسند نه تنها عامل سرزنش‌های زشت و زننده است بلکه می‌توان گفت عامل تمامی رفتارهای زشت و ناپسند در انسانهاست.

    وظایف سرزنش شونده

    پذیرش

    کسی که دیگری را سرزنش می‌کند از سه حال خارج نیست:

    ۱. در گفتارش راستگوست و قصدش دلسوزی و خیرخواهی است؛

    ۲. راستگوست ولی قصد آزار دارد؛

    ۳. دروغگوست.

    در صورت اوّل سرزنش شونده باید ممنون و سپاسگزار چنین شخصی باشد؛ زیرا ایرادات و عیوبی را که ممکن است از آنها غفلت شود، یادآوری می‌کند و حتی گاهی ممکن است که رفتار ناپسندی در نزد برخی نیکو دانسته شود، که با سرزنش سازنده، این آگاهی به فرد سرزنش شونده داده می‌شود که در نگاه خویش تجدید نظر نماید. ایوب بن نوح می‌گوید: امام علی‌ النقی(علیه السلام) به بعضی از دوستان ما نوشت: «فلانی را عتاب کن و به او بگو: وقتی که خدا برای بنده‌ای خیر و خوبی می‌خواهد، اگر او مورد عتاب قرار گیرد وی عتاب را می‌پذیرد و متنبّه می‌گردد.» [[11]]

    در صورت دوم نیز، اگرچه فرد مقابل به قصد آزار و اذیّت شروع به سرزنش می‌نماید، اما چون در گفتارش صادق است، باید که سخنانش را پذیرفت و از آن استفاده‌ی لازم را نیز نمود. نکوهش‌گر نیز با نیت بدی که دارد، دین خود را تباه نموده است. بنابراین سرزنش شونده نباید از خیری که به او می‌رسد و شرّی که دشمنش گرفتار آن می‌گردد، ناراحت و دلگیر باشد.

    اما اگر نکوهش کننده به دروغ رفتاری را به کسی نسبت داده و با این تهمت شروع به سرزنش می‌نماید، در این حال بهتر است کسی که سرزنش می‌شود، به جای آماده نمودن خود برای ملامت و نکوهش این شخص، به دو نکته بیاندیشد و ذهن خود را درگیر مقابله با او ننماید و از این راه به آرامشی روانی دست پیدا نموده و استفاده‌ی لازم را از این وضعیت ببرد:

    ۱. اگر چنین عیبی در او نیست، عیبهای فراوان دیگری در او وجود دارد که خداوند آنها را از اینگونه اشخاص پنهان نموده است و باید شکرگزار خدا باشد که آنها را آگاه به این عیبها و ایرادات ننمود و شر چنین افرادی را با تهمتی که بعدها، برای دیگران نیز دروغ بودن آن آشکار می‌شود، دفع نمود.

    ۲. در آخرت به سزای این تهمت از پاداش خوبی‌هایی که تهمت زننده داشته به کسی که به دروغ مورد اتهام واقع شده است داده می‌شود و اگر حسناتی ندارد از آلودگی‌های سرزنش شونده پاک شده و در نامه‌ اعمال تهمت زننده نوشته می‌شود؛ در این صورت چرا باید از کسی دلگیر شد که نامه‌ی اعمال را پاک و مملو از خوبیها میکند؟ [[12]]

    پیشگیری

    اگر کسی بسیار مورد سرزنش قرار می‌گیرد و تاب و توان پذیرش سرزنش‌ها را ندارد، برای اینکه خود را از این مسیر نجات دهد، باید از کارها و اعمالی که موجبات سرزنش دیگران را فراهم می‌آورد، فاصله گیرد. در روایتی آمده است که خساست و دروغگویی دستآویزی برای سرزنش دیگران است.[[13]]

    امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرماید: رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) به من فرمود: «یا علی! هشت نفرند که اگر مورد اهانت واقع شوند، کسی را جز خود سرزنش نکنند:

    ۱. آنکه ناخوانده به مهمانی رود؛

    ۲. کسی که به صاحب خانه فرمان دهد؛

    ۳. کسی که از دشمنانش درخواست خیر و خوبی کند؛

    ۴. کسی که از افراد پست خواهان بخششی باشد؛

    ۵. کسی که میان دو نفری که در حال رازگویی به یکدیگر هستند داخل شود در حالیکه آنها قصد باخبر کردن او به اسرارشان را ندارند؛

    ۶. کسی که شأن پادشاه و سلطان را سبک شمارد؛

    ۷. کسی که در مجلسی بنشیند که اهل آن نیست؛

    ۸. آن کس که سخنی به کسی گوید که از او نمی‌شنود.»[[14]]

    اگر در این موارد تأمّل شود، جملگی از آداب اجتماعی و دستورات عقلی و عرفی است؛ یعنی اگر کسی مراعات آداب اجتماعی را ننماید و یا دستورات عقلی را ملاحظه نکند، در معرض سرزنشها و اهانت های دیگران قراردارد.

    ‌متأثّر نشدن

    با مراعات نکات گذشته باز هم نمی‌شود فردی را پیدا نمود که مورد سرزنش دیگران واقع نشود؛ زیرا در دنیا نمی‌توان هیچ عملی را نام برد که به مذاق همه‌ی‌ انسانها خوش آید؛ ازاین رو انسان هرگونه که رفتار نماید، در نظر عدّه‌ای آن عمل سزاوار نکوهش و سرزنش خواهد بود. لقمان حکیم به فرزندش سفارش می‌کرد که: «به ستایش های دیگران دلخوش نباش و از سرزنش آنها نیز غمگین مشو؛ چون جلب رضایت مردم به تمام معنا امکان ندارد». در روایت است که حضرت موسی(علیه السلام) به خداوند متعال عرض کرد: «خداوندا! زبان اعتراض مردم را از من برطرف کن که اینها مرا مذمت و نکوهش می‌کنند…. چنین گفته شده که خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) وحی کرد که ای موسی(علیه السلام) این کار را برای خود نیز ننموده‌ام، آیا انتظار داری که در حق تو انجام دهم؟ موسی(علیه السلام) عرض کرد: خوشنودم که به تو تأسی داشته باشم.» [[15]]

    اگر پذیرفته شد که در این دنیا برای هیچکس گریزی از سرزنش عدّه‌ای نیست، در این صورت انسان باید تنها به دستورات عقل و شرع عمل نموده و از ملامت ملامت کنندگان در این راه هراسی به خود راه ندهد. خداوند متعال در توصیف مردمی که دوستشان دارد، می‌فرماید:

    «آنها در راه خدا جهاد می‌کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند.» [[16]]

    یکی از راههای مؤثّر در ناراحت نشدن از سرزنش دیگران، بریدن طمع از آنان است. اگر کسی چشم طمع به مال یا مقامی که از سوی دیگران به وی خواهد رسید، نداشته باشد، سرزنش چنین شخصی در او بی‌تأثیر خواهد بود. [[17]]

    احکام سرزنش

    سرزنش کردن مؤمن بر اشتباهى که از او سرزده حرام است. [[18]] در حدیثى از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله آمده است: «کسى که مؤمنى را بر گناهى سرزنش کند، نمیرد تا آنکه خود مرتکب آن گناه شود». [[19]]

    – عذرپذيرى خدا همراه با رحمت است، نه عتاب و سرزنش. «التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»[20]

    در وسائل الشيعه‏[21] براى اخلاق روزه‏دار در ضمن روايت مفصلى مى‏خوانيم: روزه‏دار، از دروغ، گناه، مجادله، حسادت، غيبت، مخالفت با حقّ، فحش و سرزنش و خشم، طعنه و ظلم و مردم آزارى، غفلت، معاشرت با فاسدان، سخن‏چينى و حرام‏خوارى، دورى كند و نسبت به نماز، صبر و صداقت و ياد قيامت توجّه خاصّ داشته باشد.[22]

    – به توبه كنندگان، نبايد بخاطر خلاف‏كارى‏هاى پيشين ظلمى شود. سرزنش كسانى كه قبلًا خلاف‏كار بوده‏اند ممنوع است. «فَإِنْ تُبْتُمْ … لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»[23]

    – اكنون كه صورت‏بندى‏ها به دست خداست، يكديگر را به خاطر شكل و قيافه سرزنش نكنيم. «هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ»[24]

    – انديشه نكردن در قرآن، مورد توبيخ و سرزنش خداوند است. «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ»[25]

    – در راه ايمان و شكستن سنّت‏ها و عادات جاهلى نبايد از سرزنش‏ها و هوچى‏گرى‏ها و تبليغات سوء دشمن ترسى داشت و تسليم جوّ و محيط شد. «لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ»[26]

    بر ناتوانان وبيماران (كه نمى‏توانند در جهاد شركت كنند) و تهيدستانى كه چيزى براى خرج كردن (در راه جهاد) نمى‏ يابند، ايرادى نيست، به شرط آن كه خيرخواه خدا و پيامبرش باشند، (و از آنچه در توان دارند مضايقه نكنند.) (زيرا) بر نيكوكاران راه سرزنش و مؤاخذه‏اى نيست و خداوند بخشنده‏ ى مهربان است. «توبه91»[27]

    – اگر گروهى را سرزنش مى‏كنيم، خوبان آنها را فراموش نكنيم. بدنبالِ‏ «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً» مى‏فرمايد: وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ‏ …[28]

    – نفس لوّامه، حالتى است كه انسان خلافكار خود را ملامت و سرزنش مى‏كند و اقدام به توبه و عذرخواهى مى‏كند. و در سوره قيامت از آن ياد شده است.[29]

    در يك سؤال ممكن است اهداف گوناگونى نهفته باشد، اهدافى مثبت و سازنده و يا منفى و آزاردهنده، سؤال يوسف كه پرسيد آيا مى‏دانيد با يوسف و برادرش چه كرديد؟، ممكن است‏ براى اين باشد كه من ماجرا را مى‏دانم. يا اينكه ممكن است هدف از سؤال اين باشد كه كار بدى كرديد، توبه كنيد و ممكن است هدفش تشفّى خاطر بنيامين باشد كه در جلسه حضور دارد و ممكن است هدفش سرزنش و توبيخ و ملامت يا به رخ كشيدن عزّت خود و يا سرزنش به اينكه با اين همه جنايت چرا اميد تصدّق داريد؟[30]

    گذشت خود را به همه اعلام كنيد تا ديگران هم سرزنش نكنند. «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ»[31]

    [1] لغت‌نامه دهخدا

    [2] فراهیدی، خلیل؛ کتاب العین‌، ج۲، ص۹۹. کتاب العین‌، ج۸، ص۱۷۹. کتاب العین‌، ج۸، ص۳۴۳. المفردات فی غریب القرآن‌، تحقیق صفوان عدنان داودی، ص۴۵۶. لسان العرب‌، ج‌۱۱، ص۴۳۷، ج۱۲، ص۲۲۰، ج۱۲، ص۵۵۷.   

    [3] معین، محمد؛ فرهنگ فارسی، ج۳، ص۳۹۷۶.

    [4]فلسفی، محمد تقی؛ روایات تربیتی‌، ج۱، ص۱۱۳. روایات تربیتی‌، ج۱، ص۲۴۲، ج۱، ص۳۰۳.

    [5] نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی‌، ص۱۱۹، ص۱۲۱، ص۱۷۹، ص۲۲۹، ص۲۴۷.

    [6] کافی، ج۲، ص۴۵۹-۴۶۰.   

    [7]آمدی، عبد الواحد؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم‌، ص۴۷۹، ح۱۱۰۰۴. فلسفی، محمد تقی؛ روایات تربیتی‌، ص۱۱۴-۱۱۵.

    [8] مطهری، مرتضی؛ مجموعه‌آثار، ج‌۱۶، ص۱۶۰.

    [9] کلینی، یعقوب؛ اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی‌، ج۴، ص۵۸، باب سرزنش.

    [10] امام خمینی، روح الله؛ شرح چهل حدیث، ص۶۷.

    [11] شیخ حرّعاملی، محمد؛ آداب معاشرت از دیدگاه معصومان (ع) (ترجمه ابواب العشرة از کتاب حج وسائل الشیعه‌)، ترجمه محمد علی فارابی یعسوب عباسی علی کمر، ص۲۶.

    [12] ر.ک: فیض کاشانی، ملامحسن؛ راه روشن(ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه سید محمد صادق عارف‌، ج۶، ص۱۹۱-۱۹۳.

    [13] ابن شعبه حرانی، پیشین، ص۸۳.

    [14] شیخ صدوق، محمد؛ الخصال‌، ص۴۱۰.

    [15] بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۶۱.

    [16] مائده/سوره۵، آیه۵۴.

    [17] راه روشن، ص۱۹۳-۱۹۴.

    [18] مجمع الفائدة، ج۱۲، ص۳۵۳. و کتاب المکاسب ج۱، ص۳۲۸.

    [19] وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۲۷۷.   

    [20] قرائتى، محسن، تفسير نور، 10جلد، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [21] . وسائل، ج 7، ص 119.

    [22] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏1 ص287، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [23] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏1 ص444، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [24] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏1 ص468، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [25] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏2 ص116، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [26] قرائتى، محسن، تفسير نور، 10جلد، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [27] لَيْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى‏ وَ لا عَلَى الَّذِينَ لا يَجِدُونَ ما يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «توبه91»

    [28] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏3 ص492، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [29] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏4 ص225، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [30] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏4 ص271-272، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    [31] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج‏4 ص276، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

    fa_IRفارسی
    en_USEnglish arالعربية en_GBEnglish (UK) en_NZEnglish (New Zealand) en_ZAEnglish (South Africa) en_AUEnglish (Australia) afAfrikaans aryالعربية المغربية azbگؤنئی آذربایجان belБеларуская мова bn_BDবাংলা de_DE_formalDeutsch (Sie) de_DEDeutsch bg_BGБългарски es_ESEspañol es_COEspañol de Colombia es_MXEspañol de México es_PEEspañol de Perú es_CREspañol de Costa Rica es_PREspañol de Puerto Rico es_CLEspañol de Chile es_UYEspañol de Uruguay fr_CAFrançais du Canada fr_FRFrançais fr_BEFrançais de Belgique fa_IRفارسی