چرا دين؟
- دسترسی آسان:
دین به صورت خالص و پاک از هر گونه آلودگى در درون جان آدمى وجود دارد و دسترسی به آن آسان است.
- منابع دینی به آسانی در همه جای جهان برای همگان در دسترس و قابل درک است.
- ما آن [= قرآن] را بر زبان تو آسان ساختیم، شاید آنان متذکّر شوند!(دخان:58)
- ما قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که متذکّرشود؟!(قمر:17و22و32و40)
- و اما کسی که ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشی نیکوتر خواهد داشت؛ و ما دستور آسانی به او خواهیم داد.»(کهف:88)
- وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي (و کارم را برایم آسان گردان!(طه:26)
- آیا آنان ندیدند چگونه خداوند آفرینش را آغاز میکند، سپس بازمیگرداند؟! این کار برای خدا آسان است!(عنکبوت:19)
- یار همیشگی:
اسلام دینی است مبتنی بر وحی و توجه به عالم اعلا و مبدأ متعالی و معنوی جهان که یار و یاور همیشگی بشریت بوده و هست.
- در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.(بقره:256)
- همانا تو همیشه از حال ما آگاه بودهای!»(طه:35)
- ای کسانی که ایمان آوردهاید! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهایی (عظیم) به سراغ شما آمدند؛ ولی ما باد و طوفان سختی بر آنان فرستادیم و لشکریانی که آنها را نمیدیدید (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم)؛ و خداوند همیشه به آنچه انجام میدهید بینا بوده است.(احزاب:9)
- نور هدایت:
وحی در تفکر اسلامی همواره اصالت دارد و نور هدایت انسان است.
- خدا سرپرست و كارساز كسانى است كه ايمان آورده باشند، ايشان را از ظلمتها به سوى نور هدايت مىكند.
- قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى بگو: «هدایت، تنها هدایت الهی است!» (بقره:120)
- آنها خدا را درست نشناختند که گفتند: «خدا، هیچ چیز بر هیچ انسانی، نفرستاده است!» بگو: «چه کسی کتابی را که موسی آورد، نازل کرد؟! کتابی که برای مردم، نور و هدایت بود؛ 0امّا شما آن را بصورت پراکنده قرارمیدهید؛ قسمتی را آشکار، و قسمت زیادی را پنهان میدارید؛ و مطالبی به شما تعلیم داده شده که نه شما و نه پدرانتان، از آن با خبر نبودید!» بگو: «خدا!» سپس آنها را در گفتگوهای لجاجتآمیزشان رها کند، تا بازی کنند!(انعام:91)
- آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم، و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود، همانند کسی است که در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟! این گونه برای کافران، اعمال (زشتی) که انجام میدادند، تزیین شده (و زیبا جلوه کرده) است.(انعام:122)
- همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّی» پیروی میکنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند؛ آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز میدارد؛ اشیائ پاکیزه را برای آنها حلال میشمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر میدارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند.(اعراف:157)
- خداوند نور آسمانها و زمین است؛ مَثَل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته میشود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی؛ (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعلهور شود؛ نوری است بر فراز نوری؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت میکند، و خداوند به هر چیزی داناست.(نور:35)
- او کسی است که بر شما درود و رحمت میفرستد، و فرشتگان او (نیز) برای شما تقاضای رحمت میکنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرک گناه) به سوی نور (ایمان و علم و تقوا) رهنمون گردد؛ او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است!(احزاب:43)
- همان گونه (که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم) بر تو نیز روحی را بفرمان خود وحی کردیم؛ تو پیش از این نمیدانستی کتاب و ایمان چیست (و از محتوای قرآن آگاه نبودی)؛ ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بوسیله آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت میکنیم؛ و تو مسلّماً به سوی راه راست هدایت میکنی.(شوری:52)
- او کسی است که آیات روشنی بر بندهاش [= محمد] نازل میکند تا شما را از تاریکیها به سوی نور برد؛ و خداوند نسبت به شما مهربان و رحیم است.(حدید:9)
- رسولی به سوی شما فرستاده که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت میکند تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، از تاریکیها بسوی نور خارج سازد! و هر کس به خدا ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد، او را در باغهایی از بهشت وارد سازد که از زیر (درختانش) نهرها جاری است، جاودانه در آن میمانند، و خداوند روزی نیکویی برای او قرار داده است!(طلاق:11)
- هدف دین، استکمال (به کمال رسیدن) انسان است.
- فطرى بودن دین و مذهب: جمله لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ و بعد از آن جمله ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ تاکیدهاى دیگرى بر مساله فطرى بودن دین و مذهب و عدم امکان تغییر این فطرت الهى است هر چند بسیارى از مردم بر اثر عدم رشد کافى قادر به درک این واقعیت نباشند.
- مشاهدات عینى در دنیاى امروز نشان مىدهد با تمام تلاش و کوششى که بعضى از رژیمهاى استبدادى جهان براى محو دین و آثار مذهبى از طرق مختلف به خرج داده اند نتوانسته اند مذهب را از اعماق این جوامع ریشه کن سازند.
- کشفیات اخیر روانکاوان و روانشناسان در زمینه ابعاد روح انسانى شاهد دیگرى بر این مدعا است، آنها مىگویند: بررسى در باره ابعاد روح انسان نشان مىدهد که یک بعد اصیل آن بعد مذهبى» یا به تعبیر آنها قدسى و یزدانى است و گاه این بعد مذهبى را سرچشمه ابعاد سهگانه دیگر یعنى بعد راستى (علم) و نیکویى و زیبایى دانسته اند.
- انسان ذاتاً دینگرا و طرفدار حقّ است. «لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها»[1]
- بر خلاف تصوّر گروهى که مىگویند: انسان مثل ظرفى خالى است که با آداب و رسوم و افکار حقّ یا باطل پر مىشود و نظامهاى سیاسى و اقتصادى و اجتماعى به او رنگ مىدهند، خداوند شناخت حقّ و حقگرایى را به ودیعت نهاده است. «فِطْرَتَ اللَّهِ»[2] …
- دین فطرى، ثابت و پایدار است. «فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها … ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ»[3]
- حرکت در مسیر دین، حرکت در مسیر فطرت است. «فَأَقِمْ …. فِطْرَتَ اللَّهِ»[4]
- گرایشهاى حقّ طلبانه اى که در درون انسان نهفته شده، با تغییر مکان و زمان عوض نمىشود. «لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ»[5]
- دين، مايهى رشد انسانيّت است. «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ»(بقره256)[6]
- پس آيا آنها جز دين خدا (دينى) مىجويند؟ در حالى كه هر كه در آسمانها و زمين است، خواه ناخواه فقط تسليم اوست و به سوى او بازگردانده مىشوند. [سوره آلعمران آيه 83]
- انتخاب راه غير خدا، با حركت هستى سازگار نيست. «أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ»[سوره آلعمران آيه 83]
- حقيقت دين، تسليم است. «أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ …»[7]
- انسان، دائماً در جستجوى راه و روشى است و گرايش به مكتب در نهاد او قرار دارد. (جمله «يَبْغُونَ» دلالت بر خواست و تمايل دائمى دارد.)[8]
- اگر هستى تسليم اوست، چرا ما تسليم نباشيم؟ «لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»[9]
- اگر پايان كار ما اوست، چرا از همان اوّل رو به سوى او نكنيم؟ «إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ»[10]
[1] سوره روم آیه 30
[2] تفسیر نور، ج9، ص197-198
[3] همان منبع
[4] همان منبع
[5] همان منبع
[6] تفسیر نور، ج1، ص413
[7] تفسير نور، ج2، ص: 101
[8] همان منبع
[9] همان منبع
[10] همان منبع
ثبت دیدگاه