حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

جمعه, 10 فروردین , 1403 20 رمضان 1445 Friday, 29 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 176 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 47×
  • اوقات شرعی

  • دین درمانی

    چیستی دین درمانی
    ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۹:۱۲
    شناسه : 1569
    بازدید 6368
    24

    چیستی دین درمانی پیش درآمد با توجه به بینش توحیدی هیچ سببی بی فرمان خدا کاری از او ساخته نیست، […]

    ارسال توسط :
    پ
    پ

    چیستی دین درمانی

    پیش درآمد

    با توجه به بینش توحیدی هیچ سببی بی فرمان خدا کاری از او ساخته نیست، اگر تمام تیغ‌های جهان از جا حركت كنند تا رگی را بِبُرّند، تا خدا نخواهد، توانائى نخواهند داشت.

    گاه می‌شود انسان در عالم اسباب چنان غرق می‌شود که خیال می‌کند آثار و خواص از آنِ خودِ این موجودات است، و از آن مبدأ بزرگی که این آثار مختلف را به این موجودات بخشیده غافل می‌شود، اینجاست که خداوند برای بیدار ساختن بندگان دست به سبب‌سازی و سبب‌سوزی می‌زند.

    موجوداتی که در ظاهر کاری ازآنها ساخته نیست، سرچشمه آثار عظیمی می‌شوند.

    • یک روز، به کارد در دست ابراهیم(علیه السلام) می‌گوید نَبُر!
    • به آتش می‌گوید مسوزان!و گلستان شو!
    • به دریا دستور نجات گروهی و غرق گروه دیگر را می‌دهد.
    • به آبی که مایه حیات است فرمان می‌دهد غرق کن فرعون و فرعونیان را!…
    • به عنکبوت فرمان می‌دهد چند تار بر در غار ثور بتند و پیامبرش را از شر دشمنان حفظ نماید.
    • به پشه فرمان عذاب نمرود را می‌دهد.
    • به تمام انبیاء و اولیاء خود در اوج سختی آرامش می‌دهد.
    • و آرامش را در اوج آسایش از تمام دشمنان انبیاء و اولیاء خویش سلب می‌کند.

    اگر تمام متخصصین که تخصصشان هم از الطاف الهی است در درمان مشکلات مردم به اذن الهی معتقد بوده و بجای استفاده صِرف از درمان‌های رایج، توکل بر خدا را چاشنی اصلی و مؤثر درمان قرار دهند اثربخشی آن به‌مراتب بیشتر خواهد بود.

    ما امروزه علی‌رغم پیشرفت فنّاوری در جهان شاهد افزایش روزافزون بیماری‌ها و مشکلات در جامعه هستیم و شک نداریم که خلأ دین باعث این واقعیت‌های تلخ شده است.

    امیدواریم با گسترش دین درمانی به‌عنوان مبنای سایر درمان‌ها معجزه درمان اتفاق بیفتد. ان شاالله

    گرچه در گذشته نيز تلاشهايى در اين زمينه صورت گرفته است، اما تبيين چنين استنباطى به اين شكلِ محكم و منسجم امرى بديع و بى‏سابقه است.

    قابل‌توجه تمامی عزیزان اهل بصیرت:

    اعتقاد به درمان مشکلات خانواده بر اساس آموزه‌های دینی نیازمند همراهی کامل شما با مشاور و پیروی از مراحل و اولویتهای زیر است که بر گرفته شده از سبک چینش آیات و سوره های قرآن می باشد لذا نتیجه مطلوب زمانی حاصل خواهد شد که از صبر و توکل کافی در طی گام‌ها برخوردار بوده و تقدم و تأّخر مراحل و اصول را رعایت فرمایید.

    چرا دین درمانی

    1- دوام اَبَدی :

    • این سنّت الهی است که در گذشته نیز بوده است؛ و هرگز برای سنّت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت!(فتح:23)
    • در پيشگاه خداوند، هيچ عمل صالحى محو نمى‏شود و پاداش‏ها تضمين شده است. «وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً»
    • تنها به پاداش فكر نكنيد، به آينده‏ى پايدار هم بينديشيد. «خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلًا»
    • ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهانمان و آنچه را از سِحر بر ما تحمیل کردی ببخشاید؛ و خدا بهتر و پایدارتر است!»(طه:73)
    • و هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادّی، که به گروه‌هایی از آنان داده‌ایم، میفکن! اینها شکوفه‌های زندگی دنیاست؛ تا آنان را در آن بیازماییم؛ و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است!(طه:131)
    • آنچه به شما داده شده، متاع زندگی دنیا و زینت آن است؛ و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است؛ آیا اندیشه نمی‌کنید؟!(قصص:60)
    • آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگی دنیاست، و آنچه نزد خداست برای کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند بهتر وپایدارتر است.(شوری:36)

    2- عمق بی نهایت:

    مؤلفه های عمق بی نهایت:

    • خداوند دانای بی نهایت
    • خداوند دارای بی نهایت
    • خداوند توانای بی نهایت
    • خداوند بخشنده بی نهایت
    • خداوند مهربان بی نهایت
    •  بحران معنویت و گرایش به دینداری و شریعت روز به روز نمود بیشتری می یابد و در این میان کتب آسمانی(زبور، صحف، تورات، انجیل، قرآن و…) به عنوان نیازهای انسان بیشتر نمود می یابد.
    • به ویژه توجه به قرآن کریم آخرین کتاب و معجزه ای که برای هدایت انسان ها آمده و حجت بر آنان است بیشتر گردیده است و بدون شک درک عظمت قرآن کریم به عنوان بزرگ ترین اقیانوس معرفت و عالی ترینِ معارف الهی نشان از لطف بی نهایت خداوند متعال به بشریت است.
    • یکی از ویژگیهای ممتاز و منحصر به فرد قرآن کریم عمق و ژرفای شگفت آور آن است.

    از این واقعیت در متون روایی به بطن یا بطون تعبیر شده است: «انّ للقرآن ظهراً و بطناً و لبطنه بطناً الی سبعة ابطن»، «ظاهره انیق و باطنه عمیق».

    • تاریخ نشان داده است که راز جاودانگی و ماندگاری قرآن در جاری زمان و تازگی و طراوت همیشگی آن برای افکار و اندیشه های بشر، همین عمق و ژرفای آن است که همچون دریایی بی کران، غواصان فکر و فهم را در خود می پذیرد و هیچ گاه به نقطه پایان نمی رساند. آنچه به عنوان یک پرسش برای انسان مطرح می شود این است که خاستگاه این عمق و ژرفا و راز این که قرآن دارای بطون و جامعیت معنایی ویژه ای می باشد چیست؟[1]
    • اتصال قرآن به سرچشمه اصلی معرفت؛ عظمتی ماورای اندیشه های عادی است و برکات و آثار خاص این کلام الهی در تمام جهان هویداست.
    • بدون شک لازمه این حرکت؛ سلامت انسان است و در قرآن کریم توجه خاصی به ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی سلامت گردیده است.
    • چنانچه بر آیات قرآن تعمق و تدبر شود مشخص است اسلام به موضوع سلامت بسیار اهمیت داده است و به طور خلاصه می توان گفت تنها دین و مکتبی که سلامت دنیا و آخرت انسان را تضمین می کند اسلام است.
    • خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابی که آیاتش (در لطف و زیبایی و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است؛ آیاتی مکرّر دارد (با تکراری شوق‌انگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که از پروردگارشان می‌ترسند می‌افتد؛ سپس برون و درونشان نرم و متوجّه ذکر خدا می‌شود؛ این هدایت الهی است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایی می‌کند؛ و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمایی برای او نخواهد بود!(سوره زمرآیه23)
    • پيام‏ها:
    • قرآن، بهترين گفتارهاست. «أَحْسَنَ الْحَدِيثِ»
    • زيرا صادق‏ترين سخن‏هاست، «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثاً» «[2]»
    • و حرف آخر و فصل الخطاب است. «فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ» «[3]»

    3- آداب کامل،جامع،مانع:

    الف) مؤلفه های کامل بودن آموزه های دینی

    • منطبق با حقيقت

    قرآن از هر گونه باطلى مصونيّت داشته و منطبق با حقيقت است. «بِالْحَقِّ»[4]

    • منطبق بر تمام کتب آسمانی

    (همان کسی که) کتاب را بحق بر تو نازل کرد، که با نشانه‌های کتب پیشین، منطبق است؛ و «تورات» و «انجیل» را [5]

    • مورد تأیید و تصديق تمام کتب آسمانی

    كتاب‏هاى آسمانى انبيا، مؤيّد يكديگرند. «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ»

    تصديق كتب آسمانى پيشين، عاملى براى وحدت خداپرستان و يكى از شيوه‏هاى دعوت ديگران است. «مُصَدِّقاً»

    تصديق قرآن نسبت به تورات و انجيل، حقّى بزرگ بر اديان سابق است، و گرنه با خرافاتى كه وارد تورات و انجيل شده، آسمانى بودن آنها به كلّى فراموش مى‏شد. «مُصَدِّقاً»[6]

    • مکمل تمام مدلهای مشاوره روز دنیا

    1-4- با آنكه مراحل تربيت الهى، ابزار و دستور العمل‏هاى آن در هر زمان و شرايط متفاوت بوده‏اند، ولى از آهنگ تكاملى و وحدت در هدف برخوردارند. «مُصَدِّقاً»[7]

    • ثبات و حقّانيت راه خدا، كلام خدا و قانون خداوند

    ب) مؤلفه های جامع بودن آموزه های دینی

    • هدایت به استوارترین راه‌ها
    • جمع همه معارف در آن
    • رشد همه جانبه شخصیت
    • کمک هم زمان به درمان مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی
    • شناخت اخلاقی، منطقی، علمی، عقلی و قانونی راه حل مشکلات

    ج) مؤلفه های مانع بودن آموزه های دینی

    • مصونيّت از هر گونه باطلى
    • غیر قابل شک، تردید و انکار
    • بی نظیر و بدون مثل و مانند
    • دارای اصول و مراحل غیر قابل جابجایی

    پیامها:

    • «اینها حقیقتی است از جانب پروردگار تو؛ بنابر این، از تردید کنندگان مباش»!(آل عمران:60)

    پیامها:

    • ثبات و حقّانيت، جز در راه خدا، كلام خدا و قانون خداوند، وجود ندارد.«الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ»
    • تعداد زياد مخالفان، تلاش و فعّاليت آنان، و ثروت و تبليغاتشان، نبايد در حقّانيّت راه و عقايد ما تأثير گذارد. «فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ»
    • آیا درباره قرآن نمی‌اندیشند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن می‌یافتند.(نساء:82)
    • این قرآن، به راهی که استوارترین راه‌هاست، هدایت می‌کند؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام می‌دهند، بشارت می‌دهد که برای آنها پاداش بزرگی است.(اسراء:9)
    • ما در این قرآن، برای مردم از هر چیز نمونه‌ای آوردیم (و همه معارف در آن جمع است)؛ اما بیشتر مردم (در برابر آن، از هر کاری) جز انکار، ابا داشتند!(17:89)

    نقش دین در ابعاد چهارگانه

    زندگی در صورتی حالت صحیح به خود می گیرد که با معنویت ودین آمیخته باشد. وانسان درصورتی انسان می باشد که علاوه بر ارضای جنبه های مادی، به ارضای جنبه های معنوی نیز بپردازد. اکنون باید دو مطلب را روشن سازیم:

    • دین چیست؟
    • نقش دین در زندگی چگونه است؟

    در باره موضوع نخست، یاد آور می شویم که دین، بازگردانیدن بشر به جهل ونادانی وتوحش و بربریت نیست، دین یک نهضت همه جانبه به سوی تکامل است که ابعاد چهارگانه دارد:

    الف)  اصلاح فکر و عقیده

    ب)  پرورش اصول عالی اخلاق انسانی

    ج)  حسن روابط افراد اجتماع

    د)  حذف هرگونه تبعیضهای ناروا

    وهمه ابعاد در پرتو ایمان به خدا که مسئولیت زاست تحقق می پذیرد.

    اینک ما همه این ابعاد را به صورت فشرده مطرح می کنیم :

    اصلاح فکر و اندیشه: در باره اصلاح فکر وعقیده یاد آور می شویم که ذهن انسان، خلأ پذیر نیست وبدون عقیده نمی تواند زندگی کند، حتی افراد مادی و به اصطلاح «لامذهب» ، باز دارای عقیده ومسلکی هستند که از آن طریق، خود را قانع می سازند. مذهب در این باره می گوید: «جهان خروشان ماده از نظر وجود واز نظر نظام، مخلوق موجود برتر ووالاتری است که ماده را آفریده وبه آن نظام بخشیده است». او این جهان وانسان را برای هدفی آفریده ولغو وعبث به ساحت او راه ندارد، وبرای تحقق بخشیدن به اهداف مربوط به انسان، معلمان وراهنمایانی را برانگیخته است که او را به سوی هدف هدایت کنند. در برابر این گروه، ا فرادی هستند به نام فاقد دین و نافی مذهب که می گویند: «ماده ونظام آن قدیم و دیرینه است واین خود ماده فاقد شعور است که به خود نظم ونظام بخشیده است وبرای جهان هدفی در کار نیست» . و به دیگر سخن: جهان از نظر یک فرد الهی سرآغاز وسرانجامی دارد، واز خدا سرچشمه گرفته وسرانجام آن معاد انسان وجهان است. درحالی که در مکتب مقابل، انسان نه سرآغاز روشنی دارد ونه سرانجامی. یعنی اگر از یک فرد مادّی بپرسیم سرچشمه جهان وانسان چیست؟ می گوید: نمی دانم ویا اگر بپرسیم سرانجام آن چیست؟ باز اظهار بی اطلاعی می کند! این جا است که باید گفت: جهان وانسان از نظر مادّی بسان یک کتاب خطی است که اوراقی از اول وآخر آن افتاده باشد وانسان نتواند آن را تشخیص دهد. در حالی که از نظر الهی کاملاً شناخته و هیچ نوع ابهامی در سر آغاز و سرانجام آن وجود ندارد. وبه عبارت دیگر: ذهن انسان پیوسته با سه پرسش همراه است، این پرسشهای سه گانه عبارتند از: 1ـ از کجا آمده ام؟ 2ـ برای چه آمده ام؟ 3ـ به کجا خواهم رفت؟ هر سه سؤال از نظر یک فرد خداشناس، دارای پاسخ روشن است در حالی که در مکتب مادی، هر سه پرسش فاقد جواب می باشد. یعنی جوابی ندارد که به آن پرسش بدهد، ونمی تواند به این سه پرسش پاسخ بگوید، ناچار باید مکتب خود را ترک گوید. این جا است که بایدگفت: مذهب ابعادی دارد، یکی از ابعاد آن، اصلاح فکر واندیشه است. ودرست با مقایسه محتوای دو مکتب الهی ومادی می توان گفت که فکر واندیشه، در سایه مذهب به تکامل می رسد; درحالی که محتوای مکتب مادیگری، سراپا ابهام وجهل و ناآگاهی است واحیاناً غیر معقول. زیرا چگونه میتوان باور کرد که ماده جهان، برخود نظم ونظام بخشیده است. پرورش اصول اخلاقی

    درباره پرورش اصول عالی اخلاق انسانی، اجمالاً می بینیم مذهب پشتوانه ای برای اصول اخلاق است. زیرا رعایت اصول اخلاقی با یک سلسله محرومیّتها همراه است، مثلاً: فداکاری، کمک به نیازمندان، رعایت امانت، و…، که یک سلسله اصول مسلّم اخلاقی است ورعایت اینها خالی از رنج و دردسر نیست. هرگاه اندیشه وفکر را از طریق مذهب اصلاح کردیم ویاد آور شدیم که خداوند به رعایت این اصول دستور داده است وآنها را به صورت تکلیف بر ما لازم کرده است که در مخالفت آنها کیفرهایی وجود دارد، در این صورت اخلاق به عنوان یک وظیفه دینی، خود به خود اجرا می شود. ودر غیر این صورت اخلاق به صورت تذکرات ویادآوریهایی خواهد بود که ضامن اجرایی ندارد، گروهی آنها را رعایت کرده وگروهی زیر پا می نهند. ویل دورانت مورخ معاصر می گوید: بدون ضمانت مذهب، اخلاق یک حسابگری بیش نیست، وبدون آن احساس تکلیف از میان می رود(1). در باره حسن روابط افراد یاد آور می شویم: همان طوری که مذهب پشتوانه اخلاق است، همچنین پشتوانه اصول اجتماعی نیز هست ودر افراد مذهبی اصول اجتماعی به صورت یک تکلیف مقدس انجام می پذیرد. ودر غیر این افراد، به صورت قانونی خواهد بود که فقط در پرتو قدرت پلیس ونیروی نظامی اجرا می گردد. وآنجا که از قلمرو قدرتهای مادی بیرون است، اصول اجتماعی و قوانین کشوری ضامن اجرایی ندارد. واین مسأله با مراجعه به زندگی افراد غیر مذهبی روشن و واضح است. در باره بعد چهارم که رفع تبعیضات است، افراد مذهبی، همه انسانها را بسان دندانه های شانه تلقی کرده و همگان را مخلوق خدا می دانند، در این صورت، تبعیض چرا؟!پرخوری گروهی وگرسنگی گروهی دیگر چرا؟!! اکنون که با ابعاد چهارگانه مذهب آشنا شدیم، از تذکر دونکته ناگزیریم: اولاً ـ هر مذهبی نمی تواند پدید آورنده این چهار بعد، در حیات فردی واجتماعی انسان باشد. مذهبی می تواند خود را در این چهار بعد به روشنی نشان دهد که بر پایه عقل وخرد استوار باشد; در غیر این صورت، مذهب سر از خرافه پرستی، رهبانیت، فرار از زندگی مثبت، گرایشهای منفی نیمه عرفانی که نمونه های آن در زندگی ماشینی غرب دیده می شود، در می آورد. واگر گروهی، مذهب را عامل باز دارنده ترقی و پیشرفت یا رجوع وبازگشت به عصر جاهلی معرفی می کنند، ناظر به چنین مذهبهای رهبری نشده است که چنین نتایج زشتی را به دنبال دارد. ثانیاً ـ مذهب نفی کننده تبعیض است نه تفاوت، تفاوتهای مثبت بین افراد قابل حذف نیست، همان طوری که انگشتان یک دست با هم اختلاف دارند، انسانها نیز از نظر فکر واندیشه، تحرک و تلاش، اختلاف دارند وهر نوع اختلاف در زندگی که مربوط به تفاوتهای آفرینش انسان باشد، قابل حذف نیست. آن گونه اختلافات قابل حذف است که ریشه های سرشتی وخلقتی نداشته وقدرت وزور، تحمیلگر آنها باشد. تا این جا با واقعیت مذهب وابعاد آن آشنا شدیم. اکنون وقت آن رسیده است که با فواید وریشه های آن در درون انسان آشنا شویم و این همان گفتار ما در بحث آینده است.

    -ریشه های مذهب در آفرینش انسان

    اعتقاد به خداو توجه به ماوراء طبیعت، بر خلاف اندیشه مادّیها یک فکر وارداتی نیست که از خارج بر ما تلقین شده باشد; بلکه تمایلات مذهبی یک نوع ریشه در وجود وآفرینش ما دارد واز این جهت مذهب را در عداد امور فطری در آورده است. اصولاً آگاهی های انسان بر دو نوع است: 1ـ آگاهی که از خارج بر او تفهیم وتلقین شده است واگر عامل خارجی نبود او هرگز به این فکر نمی رسید. مانند: قوانین فیزیکی و شیمایی واصول هندسی که یک رشته افکاری هستند که از خارج به او رسیده است. 2ـ آگاهی هایی که از درون انسان می جوشد، ودر این آگاهی، عامل خارجی دخالت ندارد. مانند: آگاهی انسان از گرسنگی وتشنگی خویش، آگاهی انسان از هستی وبودن خویش. یا تمایل به ازدواج درسن خاص، یا علاقه او به مال و مقام در مقطع معیّن از زندگی، که همگی یک نوع یافته های درونی است که از باطن انسان سرچشمه می گیرد واینها را فطریات وغرائز می نامند. با توجه به این تقسیم میل به خداجویی وخداخواهی، ریشه فطری دارد واین مسأله ای است که روانشناسی امروز آن راتصدیق کرده وحس مذهبی را یکی از چهار حس اصیل وهمگانی انسان می داند.

    روانشناسی امروز می گوید: بشر با احساسات چهارگانه ای مجهز است:

    الف ـ حس کنجکاوی که خلاق علوم ودانشهاست.

    ب ـ حس نیکی که مایه گرایشهای انسان به خوبیها ونیکیهاست. از این جهت همه انسانها امانتداری را نیک وپیمان شکنی را بد می دانند.

    ج ـ حس زیبایی که خلاق صنایع زیبا ومایه گرایشهای او به امور زیبا است. وتمام صنایع ظریف وکاشی کاریها ومجسمه های زیبا ، مخلوق این حس می باشند.

    د ـ حس مذهبی که در اوان بلوغ، در دختر و پسر ظهور و بروز بیشتری دارد وناخود آگاه ، انسان را به سازنده این جهان وقدرت مافوق رهبری می کند.

    شما می توانید برای آگاهی ازاین حس مذهبی، به کتابهای روانشناسی، بالأخص کتاب «حس دینی یا بُعد چهارم روح انسانی» مراجعه کنید. قرآن در نقاط متعددی، آگاهی انسان را از خدا واز نیکی ها وبدیها، نهادی می داند واین مطلب در چند آیه وارد شده است; که برخی را در این جا می آوریم: 1ـ (فَأقِمْ وَجْهَکَ للدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها…) (سوره روم آیه 30) به آیین خدا روی بیاور آیینی که آفرینش خدا است در انسان وآنها را بر آن آفرینش آفریده است. جمله (فِطْرَتَ اللّهِ) بیانگر لفظ دین است که قبل از آن قرار گرفته است وحاکی است که دین از امور فطری وخلقتی در بشر است. 2ـ (وهَدَیْناهُ النَّجْدینِ) (سوره بلد آیه های 10و…) او را به نیکیها وبدیها آشنا ساختیم. 3ـ (وَنَفْس وما سَوّیها *فأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْویها) (سوره شمس آیه های 7ـ 8) سوگند به جان انسان وخدایی که آن را آفرید و بدیها و خوبیها را به او الهام کرد.

    بنابر این، طبق نظریه دانشمندان وصراحت قرآن، دین به صورت اجمالی (یعنی توجه به سازنده جهان ویک رشته اصول کلی آن) فطری است وریشه های درونی دارد. ولی یک امر فطری در صورتی به خوبی رشدمی کند که به وسیله افراد بیدار وآگاه رهبری شود، وگرنه شاخه های کج ومعوجی پیدا می کند که نتیجه مطلوب را نمی دهد. نقش دین در زندگی

    چون دین یک امر فطری وسرشتی است، نقش عظیمی در زندگی علمی و اجتماعی بشر دارد که به صورت فشرده به آن اشاره می شود: الف ـ دین خلاق علوم ودانشهاست. اعتقاد به خدا واین که موجودی دانا و توانا، ماده را آفریده وصاحب این جهان است، روح تحقیق را در انسانها زنده می سازد. زیرا مصنوع موجود دانا و توانا، باید دارای نظم وقانون باشد. در حالی که اعتقاد به مادی گری ، روح تحقیق را از بین می برد، زیرا او معتقد است که ماده قدیم است واین موجود فاقد علم و شعور در خود اثر گذارده است در حالی که مصنوع موجود فاقد شعور، نمی تواند دارای نظم و قانون باشد که از آن تحقیق کنیم. وبه دیگر سخن، هرگاه معتقد شویم که جهان خالق دانا وتوانایی دارد، این عقیده دانشمند را در آزمایشگاهها بر آن می دارد که در باره اسرار آفرینش به فکر و بررسی بپردازد; ولی اگر معتقد شویم که جهان، خالق دانا و توانایی ندارد، واگر هم نظام وقانونی داشته باشد از طریق تصادف است، این عقیده ما را به تحقیق وادار نمی کند. از این جهت باید گفت: اعتقاد مذهبی به پیشرفت علوم کمک کرده وروح تحقیق را زنده می کند. همچنان باید گفت: آن دانشمند مادی که پشت لابراتوار نشسته ومی خواهد کاشف قوانین ونظام جهان باشد، قبلاً معتقد است که این جهان دارای قوانین ونظام است ومی خواهد آنها را کشف کند; چنین عقیده ای جدا ازاین نیست که برای جهان، نظام بخشی دانا و توانا وجود دارد. واگر دارای چنین عقیده نبود هرگز به دنبال تحقیق نمی رفت. واین عقیده جدا از اعتقاد به خدا نیست والا اعتقاد به اصالت مادّه واین که جز مادّه چیزی نیست، نمی تواند چنین نتیجه ای دهد که جهان صد در صد نظم وقانون دارد. ب ـ مذهب پشتوانه اخلاق است: شکی نیست که انسان اخلاقی باید یک رشته محرومیتها را بپذیرد، زیرا درستکاری، عدالت، و… مستلزم چشم پوشی ازیک رشته لذائذ و معنویّات است. از این جهت، احیاء روح مذهبی ضامن اجرای اصول عالیه اخلاقی است. ج ـ دین تکیه گاه استواری در برابر حوادث است واین فایده را دارد که انسان را در برابر حوادث بیمه می سازد. زیرا اولاً یک فردمذهبی، حوادث جهان را مربوط به اراده حکیمانه خدا می داند واین اعتقاد سبب می شود که همه ناگواریها را به نفع خود تفسیر کند هرچند از اسرار آن آگاه نباشد; ثانیاً معتقد می شود که حوادث ناگوار امروز، پاداشهای عظیمی در سرای دیگر دارد واین نوع حوادث، بی اجر ومزد نیست. از این جهت، در مقابل سختیها ودشواریها مانند کوه ثابت واستوار می ماند. تا اینجا از ریشه های دین و نقش آن آگاه شدیم، اکنون وقت آن رسیده است که خود دین را بشناسیم و موضع گیریهای آن را در محورهای اعتقادی، اجتماعی و اقتصادی بدانیم.

    شناخت ارزشمند در اسلام کدام است؟

    نخستین گام در «آشنایی با اسلام» این است که باید به شناخت مورد نظر او توجه کنیم. آیا اسلام هر شناختی را می پذیرد؟ یا آن گونه شناخت را می پذیرد که صورت جزمی و یقینی داشته باشد؟ اسلام تنها برای شناختی ارزشی قائل است که قطعی وجزمی باشد; از اینرو ما را از پیروی کردن از هرگونه ظن و شک باز می دارد: (وَلا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عَلْمٌ إنَّ السَّمْعَ والبَصَرَ والفُؤادَ کُلُّ أُولئکَ کانَ عَنْهُ مسْئُولاً) (سوره إسرا آیه 36). «از آنچه که به آن علم نداری پیروی مکن زیرا گوش وچشم ودل همه مسئولند». قرآن آن گونه پیروی هایی را که ملاکی جز عادات و سنتهای نیاکان ندارد، به شدت رد می کند ومی گوید: نباید روش نیاکان سبب پیروی گردد: (بَلْ قالُوا إنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّة وَ إنّا عَلی آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ) (سوره زخرف آیه 22). «می گویند، ما پدران خود را بر همین راه وروش یافتیم وما از روش آنان پیروی می کنیم». قرآن در آیه ای دیگر، هر نوع پیروی به عنوان خود باختگی در برابر بزرگان را رد می کند ومی فرماید: (رَبَّنا إنّا أطَعْنا سادَتَنا وَکُبَراءَنا فَأضَلُّونَا السَّبیلا) (سوره احزاب آیه 67). «می گویند، پروردگارا ما از بزرگان وپیشوایان خود پیروی کردیم وما را گمراه کردند». اسلام، به شناختی ارزش می دهد که از نظر ابزار یا متکی به حس، یا متکی به عقل وخرد باشد: (وَاللّهُ أخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لاتَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ والأبْصارَ والأفْئدةَ لَعَلّکُمْ تَشْکُرونَ) (سوره نحل آیه 78). خداوند شما را از شکم مادران بیرون آورد درحالی که چیزی نمی دانستید وبرای شما گوش، چشم ودل، قرار داد، تا خدا را سپاسگزار باشید. در آیه «سمع» و «بصر» که مربوط به حس و تجربه است، از ابزار شناخت شمرده شده است و «فؤاد» به معنی «دل» و «عقل» ، که مربوط به استدلال و برهان است، یکی دیگر از ابزار شناخت، معرفی گردیده است. از این جهت، هر نوع شناختی که مبنی بر یکی از دو ابزار یاد شده باشد مورد پذیرش اسلام است. بنابر این، شناختهای پنداری وتقلیدی، مورد اعتبار اسلام نیست. در اینجا ، پاسخ به یک سؤال، لازم است و آن این که: اگر شناختهای تقلیدی از ارزش بیرون است، چگونه مسلمانان در مسائل فروع، از مجتهد تقلید می کنند؟ در پاسخ باید گفت: رجوع به مجتهد ، رجوع به متخصص است واساس زندگی بشر این است که فرد ناوارد، به متخصص مراجعه کند. زیرا یک فرد نمی تواند در همه مسائل متخصص گردد.

    گذشته از این، رجوع به مجتهد از طریق دلیل قطعی ثابت شده است وخود آورنده شریعت گفته است که باید در مسائل فرعی وعملی، به مجتهد عادل مراجعه کرد. و چون این مراجعه به حکم خود صاحب شریعت است، قطعاً یک نوع شناخت قطعی خواهد بود. (البته قطعی اجمالی). تقلید در اصول عقاید امکان پذیر نیست، زیرا معنای آن این است که انسان یکی از مکتبهای متضاد را بدون دلیل بپذیرد، در حالی که در تقلید در فروع، اصل مکتب با دلیل ثابت شده، در فروع و جزئیات تقلید می کند «ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا». موضوع شناخت اسلام در میان موضوعات شناخت، به شناخت سه چیز اهمیّت بیشتری می دهد: 1ـ شناخت انسان: (سَنُریهِمْ آیاتنا فِی الآفاقِ وَفی أنْفُسِهِمْ حتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أنَّهُ الحَقُّ أَوَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أنَّهُ عَلی کُلِّ شیء شهیدٌ) (سوره فصلت آیه 53). «به همین زودی نشانه های خود را در جهان ودر نفوس انسانها، ارائه می دهیم تا بدانند او حق است واو بر همه چیز قادر وتوانا است». جمله (وَفی أنْفُسِهِمْ) دعوت به شناخت نفوس انسانی است که می تواند پایه شناختها ی دیگری باشد. 2ـ شناخت طبیعت: شناخت جهان، مورد علاقه اسلام است: (قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِی السَّمواتِ والأرضِ) (سوره یونس آیه101) «بگو: به آنچه در آسمانها وزمین است، بنگرید». در آیه دیگری، شناخت جهان را از نشانه های افراد خردمند دانسته : (إنَّ فی خَلْقِ السَّمواتِ والأرضِ واخْتِلافِ اللَّیل والنَّهارِ لآیات لأولِی الألْبابِ) ( آل عمران آیه 190). « در آفرینش آسمانها وزمین ودر پی آمدن شب وروز، برای خردمندان نشانه ها است». 3ـ شناخت تاریخ: قرآن شناخت تاریخ را به عنوان یک معلّم پند دهنده معرفی می کند: (لَقَدْ کانَ فی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاولِی الألْبابِ) (سوره یوسف آیه 111). ودر آیات دیگر، انسانها را دعوت می کند که زندگانی اقوام وملل گذشته را عالمانه مطالعه کنند: (فَاقْصُصِ القَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرونَ) (سوره اعراف آیه 176). «داستانها را بازگو کن، شاید آنان فکر کنند.» ولی تمام این شناختها مقدمه شناخت خدا و پدیدآورنده انسان و طبیعت و تاریخ است از این جهت، پیرامون شناخت خدا، به گونه ای بحث می کنیم.

    [1] پژوهشهای قرآنی 1379 شماره 21 و 22 ویژه نامه مبانی و فهم قرآن

    [2]  نساء، 87.

    [3]   اعراف، 185.

    [4] (آل عمران3)

    [5] (آل عمران3)

    [6] تفسير نور، ج‏2، ص: 12

    [7] تفسير نور، ج‏2، ص: 12

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

    fa_IRفارسی
    en_USEnglish arالعربية en_GBEnglish (UK) en_NZEnglish (New Zealand) en_ZAEnglish (South Africa) en_AUEnglish (Australia) afAfrikaans aryالعربية المغربية azbگؤنئی آذربایجان belБеларуская мова bn_BDবাংলা de_DE_formalDeutsch (Sie) de_DEDeutsch bg_BGБългарски es_ESEspañol es_COEspañol de Colombia es_MXEspañol de México es_PEEspañol de Perú es_CREspañol de Costa Rica es_PREspañol de Puerto Rico es_CLEspañol de Chile es_UYEspañol de Uruguay fr_CAFrançais du Canada fr_FRFrançais fr_BEFrançais de Belgique fa_IRفارسی