1- خودشناسی مبتنی بر اصل توحید درمقابل خود بینی:
پيامهای آیه 105 مائده
1- در راه حقّ، از تنهايى نترسيم. «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ»
2- اگر حريف ديگران نمىشويم، حريف نفس خود باشيم. عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ …
3- انحراف جامعه، مجوز گناه كردن افراد نيست. عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ …
4- در قيامت، هر كس مسئول كار خويش است. «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ»
5- در پى كشف و افشاى عيوب ديگران نباشيم. «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ»
6- اهل ايمان بر رفتار و كردار نارواى گمراهان و عقائد باطل آنان مؤاخذه نخواهند شد. «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ»
7- در راه نجات ديگران، خودتان غرق نشويد. «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ»
8- چنان بايد تربيت شويم كه فساد محيط وجامعه در ما تأثير نگذارد. «لا يَضُرُّكُمْ»
9- روحيّهى خود را به خاطر انحراف ديگران از دست ندهيم. «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ»
10- گرچه منحرفان در كمين هستند، امّا راه مصونيّت يافتن، هدايت پذيرى است. «لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ».( تفسير نور، ج2، ص: 385)
2- اخلاق مبتنی بر مشاوره دینی درمقابل مجادله:
و تو اخلاق عظيم و برجستهاى دارى! و بزودى تو مىبينى و آنان نيز مىبينند، كه كدام يك از شما دیوانه اید! پروردگارت بهتر از هر كس مىداند چه كسى از راه او گمراه شده، و هدايتيافتگان را نيز بهتر مىشناسد! (قلم7-4)
ﺍﺧﻠﺎﻕ ﺩﺭ ﺍﺳﻠﺎم
ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺻﻔﺎﺕ ﻭ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ، ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺮ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺗﻜﻴﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ «ﺧﻠﻖ ﻋﻈﻴﻢ» ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ، ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻥ ﺩﻳﻨﻲ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺍﻟﺤﻜﻤﻪ، ﺑﺎﺏ ﺧﻠﻖ ﻧﻘﻞ ﻭ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ.
ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺭُﺏّ ﻋﺰﻳﺰ ﺍﺫﻟّﻪ ﺧﻠﻘﻪ ﻭ ﺫﻟﻴﻞ ﺍﻋﺰّﻩ ﺧﻠﻘﻪ» ﭼﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻧﺪ ﻋﺰﻳﺰﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺪﺍﺧﻠﺎﻗﻲ ﺫﻟﻴﻞ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺫﻟﻴﻠﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺣُﺴﻦ ﺧﻠﻖ ﻋﺰﻳﺰ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ.
ﺍﻣﺎم ﺣﺴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﺣُﺴﻦ ﺍﻟﺨﻠﻖ ﺭﺃﺱ ﻛﻞّ ﺑِﺮّ» ﺧﻮﺵ ﺍﺧﻠﺎﻗﻲ ﺳﺮﺁﻣﺪ ﻫﺮ ﻛﺎﺭ ﻧﻴﻚ ﺍﺳﺖ.
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮم ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺍﻧّﻤﺎ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺣﺴﻦ ﺍﻟﺨﻠﻖ ﺍﻥ ﺍﺻﺎﺏ ﺍﻟﺪﻧﻴﺎ ﻳﺮﺿﻲ ﻭ ﺍﻥّ ﻟﻢ ﻳﺼﺒﻪ ﻟﻢ ﻳﺴﺨﻂ» ﺣﺴﻦ ﺧﻠﻖ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻛﺎﻣﻴﺎﺏ ﺷﺪﻱ ﺭﺍﺿﻲ ﺑﺎﺷﻲ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﺸﺪﻱ ﻋﺼﺒﺎﻧﻲ ﻧﺸﻮﻱ .
ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺍﻥ ﺍﻟﻌﺒﺪ ﺍﻟﻤﺴﻠﻢ ﻳﺒﻠﻎ ﺑﺤﺴﻦ ﺧﻠﻘﻪ ﺩﺭﺟﺔ ﺍﻟﺼﺎﺋﻢ ﺍﻟﻘﺎﺋﻢ» ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺣﺴﻦ ﺧﻠﻖ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪ ﻧﻤﺎﺯﮔﺰﺍﺭﺍﻥ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﻣﻲ ﺭﺳﺪ.
ﺍﻣﺎم ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻜﺎﺭم ﺍﺧﻠﺎﻕ ﺩﻩ ﭼﻴﺰ ﺍﺳﺖ: ﻳﻘﻴﻦ، ﻗﻨﺎﻋﺖ، ﺻﺒﺮ، ﺷﻜﺮ، ﺣﻠﻢ، ﺣﺴﻦ ﺧﻠﻖ، ﺳﺨﺎﻭﺕ، ﻏﻴﺮﺕ، ﺷﺠﺎﻋﺖ، ﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩﻱ.
ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﻣﻦ ﻣﻜﺎﺭم ﺍﻟﺎﺧﻠﺎﻕ، ﺍﻥ ﺗﺼﻞ ﻣﻦ ﻗﻄﻌﻚ ﻭ ﺗﻌﻄﻲ ﻣﻦ ﺣﺮﻣﻚ ﻭ ﺗﻌﻔﻮﺍ ﻣﻦ ﻇﻠﻤﻚ» ﺍﺯ ﻣﻜﺎﺭم ﺍﺧﻠﺎﻕ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻗﻄﻊ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻛﺮﺩ، ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻛﻨﻲ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺤﺮﻭم ﻛﺮﺩ، ﺗﻮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻋﻄﺎ ﻛﻨﻲ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻇﻠﻢ ﻧﻤﻮﺩ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻋﻔﻮ ﻧﻤﺎﻳﻲ.
ﺍﻣﺎم ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺍﻟﺨﻠﻖ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﻳﻤﻴﺖ ﺍﻟﺨﻄﻴﺌﺔ ﻛﻤﺎ ﺗﻤﻴﺖ ﺍﻟﺸﻤﺲ ﺍﻟﺨﺒﻴﺚ» ﺍﺧﻠﺎﻕ ﻧﻴﻜﻮ ﺳﺒﺐ ﻧﺎﺑﻮﺩﻱ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺧﺒﺎﺛﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻲ ﻣﻴﺮﺍﻧﺪ.
ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺣﺴﻦ ﺍﻟﺨﻠﻖ ﻳﺜﺒﺖ ﺍﻟﻤﻮﺩّﺓ» ﺍﺧﻠﺎﻕ ﻧﻴﻜﻮ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺤﻜﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ.
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮم ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺧﺼﻠﺘﺎﻥ ﻟﺎ ﻳﺠﺘﻤﻌﺎﻥ ﻓﻲ ﺍﻟﻤﺆﻣﻦ، ﺍﻟﺒﺨﻞ ﻭ ﺳﻮء ﺍﻟﺨﻠﻖ» ﺩﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺨﻞ ﻭ ﺑﺪﺍﺧﻠﺎﻗﻲ ﺟﻤﻊ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ.
ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮم ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ: ﻓﻠﺎﻥ ﺯﻥ، ﺍﻫﻞ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻭﻟﻲ ﺑﺪﺍﺧﻠﺎﻕ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﻲ ﺭﻧﺠﺎﻧﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﻟﺎ ﺧﻴﺮ ﻓﻴﻬﺎ ﻫﻲ ﻣﻦ ﺍﻫﻞ ﺍﻟﻨﺎﺭ» ﺍﻭ ﺍﻫﻞ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮم ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺳﻌﺪﺑﻦ ﻣﻌﺎﺫ ﺭﺍ ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺪﺍﺧﻠﺎﻗﻲ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ، ﻓﺸﺎﺭ ﻗﺒﺮﻱ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ.
ﺧُﻠﻖ ﻋﻈﻴﻢ
ﻛﻠﻤﻪ ﺧُﻠﻖ ﺑﻪ ﺻﻔﺎﺗﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺳﺮﺷﺖ ﻭ ﺧﻮﻱ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻋﺠﻴﻦ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﻱ ﻣﻮﺳﻤﻲ ﻭ ﻣﻮﻗّﺖ ﮔﻔﺘﻪ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ. ﺗﻔﺴﻴﺮﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ «ﺧﻠﻖ ﻋﻈﻴﻢ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ:
ﺍﻟﻒ) ﻋﺎﻳﺸﻪ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺧﻠﺎﻕ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ، ﻣﺘﻀﻤّﻦ ١٠ ﺁﻳﻪ ﺍﻭﻝ ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺆﻣﻨﻮﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﺪﺡ، ﻣﺪﺣﻲ ﻧﻴﺴﺖ.
ﺏ) ﻣﺮﺍﺩ، ﺗﺨﻠّﻖ ﺑﻪ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﺍﺳﻠﺎم ﻭ ﻃﺒﻊ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ.
ﺝ) ﻣﺮﺍﺩ، ﺻﺒﺮ ﺑﺮ ﺣﻖ ﻭ ﺗﺪﺑﻴﺮ ﺍﻣﻮﺭ ﺑﺮ ﺍﻗﺘﻀﺎﻱ ﻋﻘﻞ ﺍﺳﺖ.
ﺩ) ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻛﺘﺐ ﻟﻐﺖ، ﺧﻠﻖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺩﻳﻦ ﻭ ﺁﺋﻴﻦ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﭼﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﺍﺯ ﺍﻣﺎم ﺑﺎﻗﺮﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻴﻢ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﺧﻠﻖ ﻋﻈﻴﻢ ﺁﺋﻴﻦ ﺍﺳﻠﺎم ﺍﺳﺖ.( ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻧﻮﺭﺍﻟﺜﻘﻠﻴﻦ)
ﻩ) ﻣﺮﺍﺩ، ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺍﻧﻪ ﺑﺎ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﭼﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺷﻴﻮﻩ، ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ: «ﺧﺬ ﺍﻟﻌﻔﻮ ﻭ ﺍﻣﺮ ﺑﺎﻟﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﺍﻋﺮﺽ ﻋﻦ ﺍﻟﺠﺎﻫﻠﻴﻦ»( ﺍﻋﺮﺍﻑ، ١٩٩)
ﻭ) ﻣﺮﺍﺩ، ﻣﻜﺎﺭم ﺍﺧﻠﺎﻕ ﺍﺳﺖ. ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺍﻧّﻤﺎ ﺑُﻌﺜﺖ ﻟﺎﺗﻤّﻢ ﻣﻜﺎﺭم ﺍﻟﺎﺧﻠﺎﻕ» ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺍﺩّﺑﻨﻲ ﺭﺑّﻲ ﻓﺎﺣﺴﻦ ﺗﺎﺩﻳﺒﻲ» ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﻣﺮﺍ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻧﻤﻮﺩ. (ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺒﻴﺎﻥ)
ﺯ) ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﮔﻔﺖ: «ﻛﺎﻥ ﺧﻠﻘﻪ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ» ﺍﺧﻠﺎﻕ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ، ﺗﺠﺴﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﻮﺩ. ( ﺳﻨﻦ ﺍﻟﻨﺒﻲّ، ﻋﻠﺎﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ، ﺹ ٥٦)
ﻣﺮﺣﻮم ﻋﻠﺎﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺍﻟﻤﻴﺰﺍﻥ (ﺝ ٦، ﺹ ١٨٣)، ﺣﺪﻭﺩ ٢٧ ﺻﻔﺤﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﻭ ﺳﻨﻦ ﻭ ﺁﺩﺍﺏ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺭﻭﺍﻳﺎﺗﻲ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﻭﺍﺭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ:
١. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮم ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺧﻮﺩ ﻛﻔﺶ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺩﻭﺧﺖ.
٢. ﻟﺒﺎﺱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻭﺻﻠﻪ ﻣﻲ ﺯﺩ.
٣. ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﻲ ﺩﻭﺷﻴﺪ.
٤. ﺑﺎ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ، ﻫﻢ ﻏﺬﺍ ﻣﻲ ﺷﺪ.
٥. ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﻲ ﻧﺸﺴﺖ.
٦. ﺑﺮ ﺍﻟﺎﻍ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﻲ ﺷﺪ.
٧. ﺣﻴﺎ ﻣﺎﻧﻌﺶ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻧﻴﺎﺯﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺗﻬﻴﻪ ﻛﻨﺪ.
٨. ﺑﻪ ﺗﻮﺍﻧﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﻓﻘﺮﺍ ﺩﺳﺖ ﻣﻲ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﻛﺸﻴﺪ ﺗﺎ ﻃﺮﻑ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﺪ.
٩. ﺑﻪ ﻫﺮﻛﺲ ﻣﻲ ﺭﺳﻴﺪ، ﭼﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﭼﻪ ﻛﻮﭼﻚ، ﺳﻠﺎم ﻣﻲ ﻛﺮﺩ.
١٠. ﺍﮔﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺗﻌﺎﺭﻓﺶ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺁﻧﺮﺍ ﺗﺤﻘﻴﺮ ﻧﻤﻲ ﻛﺮﺩ، ﺍﮔﺮﭼﻪ ﻳﻚ ﺧﺮﻣﺎﻱ ﭘﻮﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
١١. ﻛﻢ ﺧﺮﺝ، ﻛﺮﻳﻢ ﺍﻟﻄﺒﻊ ﻭ ﺧﻮﺵ ﻣﻌﺎﺷﺮﺕ ﺑﻮﺩ.
١٢. ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻗﻬﻘﻬﻪ ﻛﻨﺪ، ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﺒﺴّﻤﻲ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺍﺷﺖ.
١٣. ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﺩﺭﻫﻢ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲ ﺭﺳﻴﺪ.
١٤. ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺫﻟﺘﻲ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ، ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﺘﻮﺍﺿﻊ ﺑﻮﺩ.
١٥. ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭﺭﺯﺩ، ﺳَﺨﻲّ ﺑﻮﺩ.
١٦. ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﻝ ﻧﺎﺯﻙ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩ.
١٧. ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺳﺖ ﻃﻤﻊ ﺑﺴﻮﻱ ﭼﻴﺰﻱ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﻜﺮﺩ.
١٨. ﻫﻨﮕﺎم ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﻪ ﻣﻲ ﺩﻳﺪ، ﻣﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﺎﻧﻪ ﻣﻲ ﺯﺩ ﻭ ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﺏ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻲ ﺩﺍﺩ.
١٩. ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﭘﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﻤﻲ ﻛﺮﺩ.
٢٠. ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﻛﺎﺭ، ﺩﺷﻮﺍﺭﺗﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ.
٢١. ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻇﻠﻤﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺻﺪﺩ ﺍﻧﺘﻘﺎم ﺑﺮ ﻧﻤﻲ ﺁﻣﺪ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﺤﺎﺭم ﺧﺪﺍ ﻫﺘﻚ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﺘﻚ ﺣﺮﻣﺖ ﺧﺸﻢ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ.
٢٢. ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻜﻴﻪ ﻛﺮﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﻴﻞ ﻧﻜﺮﺩ.
٢٣. ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﺷﺨﺼﻲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭼﻴﺰﻱ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻧﻜﺮﺩ ﻛﻪ ﺟﻮﺍﺏ (ﻧﻪ) ﺑﺸﻨﻮﺩ ﻭ ﺣﺎﺟﺖ ﺣﺎﺟﺘﻤﻨﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻧﻜﺮﺩ.
٢٤. ﻧﻤﺎﺯﺵ ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺗﻤﺎﻣﻴّﺖ، ﺳﺒﻚ ﻭ ﺧﻄﺒﻪ ﺍﺵ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺑﻮﺩ.
٢٥. ﻣﺮﺩم، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻮﻱ ﺧﻮﺷﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﺸﺎم ﻣﻲ ﺭﺳﻴﺪ، ﻣﻲ ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ.
- ﻭﻗﺘﻲ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ،ﺍﻭﻝ ﻛﺴﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻏﺬﺍ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻛﺴﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻏﺬﺍ ﺩﺳﺖ ﻣﻲ ﻛﺸﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻬﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍﺣﺖ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ.
٢٧. ﺑﺮ ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ، ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﻱ ﺟﻠﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﻞ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ.
٢٨. ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﻪ ﻧﻔﺲ ﻣﻲ ﺁﺷﺎﻣﻴﺪ.
٢٩. ﺟﺰ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻧﻤﻲ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻏﺬﺍ ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺭﺩ.
٣٠. ﻭﻗﺘﻲ ﺩﻋﺎ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ، ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻋﺎ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﻲ ﺳﺨﻦ ﻣﻲ ﮔﻔﺖ ﺩﺭ ﻛﻠﺎم ﺧﻮﺩ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺷﺖ.
٣١. ﺍﮔﺮ ﺍﺫﻥ ﺩﺧﻮﻝ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺮﺩم ﻣﻲ ﮔﺮﻓﺖ، ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ.
٣٢. ﻛﻠﺎﻣﺶ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻱ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺷﻨﻮﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺁﻧﺮﺍ ﻣﻲ ﻓﻬﻤﻴﺪ.
٣٣. ﻧﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻴﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﻀﺮﺵ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ.
٣٤. ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﻣﺮﺩم ﺳﺨﻦ ﻣﻲ ﮔﻔﺖ، ﺩﺭ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺗﺒﺴﻢ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ.
ﭘﻴﺎم ﻫﺎی آیات اول سوره قلم برگرفته از تفسیر نور:
١- ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﻗﻠﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﻴﺎﻥ، ﺗﺸﻮﻳﻖ ﺳﻮﺍﺩﺁﻣﻮﺯﻱ ﻭ ﻣﻘﺎم ﺩﺍﻧﺶ ﭘﮋﻭﻫﻲ ﺍﺳﺖ. (ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺑﻴﺴﻮﺍﺩﻱ ﻭ ﺗﺮﻏﻴﺐ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻭ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺍﺯ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﻱ ﺍﻭﻟﻮﻳّﺖ ﺩﺍﺭ ﺍﺳﻠﺎم ﺍﺳﺖ.)(ﻭﺍﻟﻘﻠﻢ ﻭ ﻣﺎ ﻳﺴﻄﺮﻭﻥ)
٢- ﻋﺼﻤﺖ ﻭ ﻣﺼﻮﻧﻴّﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﻪ ﻟﻄﻒ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ. «ﻣﺎ ﺍﻧﺖ ﺑﻨﻌﻤﺔ ﺭﺑّﻚ ﺑﻤﺠﻨﻮﻥ»
٣- ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻓﺸﺎﺭ ﺗﻬﻤﺖ،ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ. «ﺍﻥّ ﻟﻚَ ﻟﺎﺟﺮﺍً ﻏﻴﺮ ﻣﻤﻨﻮﻥ»
٤- ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻣﺮﺩم ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻲ ﻛﻨﻴﻢ، ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺍﻟﻬﻲ ﻣﻲ ﺭﺳﻴﻢ. «َﻟﺎﺟﺮﺍً ﻏﻴﺮ ﻣﻤﻨﻮﻥ»
٥ – ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺍﺑﺪﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧُﻠﻖ ﺍﻭ ﻋﻈﻴﻢ ﺑﺎﺷﺪ. «ﻟﺄﺟﺮﺍً ﻏﻴﺮ ﻣﻤﻨﻮﻥ… . ﻟﻌﻠﻲ ﺧﻠﻖ ﻋﻈﻴﻢ»
٦- ﺗﺴﻠّﻂ ﺑﺮ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﻋﻈﻴﻢ، ﻣﻘﺎﺭﻥ ﺗﺴﻠﻂ ﺑﺮ ﺭﺍﻩ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺍﺳﺖ. «ﺍﻧّﻚ ﻟﻌﻠﻲ ﺧﻠﻖ ﻋﻈﻴﻢ» (ﻭ ﺩﺭ ﺟﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻲ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «ﺍﻧّﻚ ﻟﻤﻦ ﺍﻟﻤﺮﺳﻠﻴﻦ ﻋﻠﻲ ﺻﺮﺍﻁ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ»( ﻳﺲ، ٣ – ٤)
٧- ﻛﻤﺎﻟﺎﺕ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻋﺠﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﻭ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺴﻠﻂ ﺩﺍﺭﺩ. «ﻟﻌﻠﻲ ﺧﻠﻖ ﻋﻈﻴﻢ»
٨ – ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻬﻤﺖ ﻭ ﺗﺤﻘﻴﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﻟﺎﺯم ﺍﺳﺖ. «ﻣﺎ ﺍﻧﺖ ﺑﻨﻌﻤﺔ ﺭﺑّﻚ ﺑﻤﺠﻨﻮﻥ – ﺍﻧّﻚ ﻟﻌﻠﻲ ﺧﻠﻖ ﻋﻈﻴﻢ»
و در اين قرآن، از هر گونه مثلى براى مردم بيان كردهايم؛ ولى انسان بيش از هر چيز، به مجادله مىپردازد! (کهف54)
ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ «(اى پيامبر!) بدى را به بهترين روش دفع كن. (در مقام انتقام و مقابله به مثل مباش) ما به آنچه مخالفان توصيف مىكنند آگاهتريم. (مىدانيم كه مشركان مرا به گرفتن فرزند وشريك وتو را به سحر وجادو توصيف مىكنند)! » (مؤمنون96)
پيامها:
1- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تحت تربيت خداوند و مأمور برخورد به بهترين شيوه با بدىهاى دشمنان است. «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»
2- بدى را مىتوان با بدى پاسخ داد ولى اين، براى رهبر شايسته نيست. «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»
3- ايمان ما به علم خداوند، عامل صبر وحلم در ماست. «نَحْنُ أَعْلَمُ» (تفسيرنور، ج6، ص127)
3- تکریم مبتنی بر صداقت درمقابل توهین با سلطه:
وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلًا «اسراء 70» وهمانا فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا (بر مركبها) حمل كرديم و از چيزهاى پاكيزه روزىشان داديم و آنان را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى كامل داديم.
نكتهها: كرامت، گاهى كرامت معنوى واكتسابى ونزد خداست، مثل كرامتى كه خاصّ اهل تقواست.«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» وگاهى كرامت در آفرينش است، نظير «أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» كه در خلقت انسان آمده است. مراد از «كَرَّمْنا» در اين آيه، احتمالًا وجه دوّم باشد. كرامت انسان هم در خلقت و هوش و عقل و استعداد است، و هم در دارا بودن قانون آسمانى و رهبرى معصوم، و مسجود فرشتگان واقع شدن.انسان برتر از فرشته است، زيرا:
الف: انسان، مسجود فرشتگان است.
ب: فرشته، عقل محض است وشهوت ندارد و از اين رو كمالش به ارزش كمال انسان نيست. هر كه عقلش را بر شهوتش غلبه دهد، برتر از فرشته است.
ج: در شب معراج، جبرئيل به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: تو امام باش تا به تو اقتدا كنم، زيرا خداوند شما را بر ما برترى داده است.
با آنكه خداوند بشر را بر همهى موجودات، حتّى فرشتگان برترى داد، «فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا» ولى سوء انتخاب و عمل ناپسند انسان او را به پستترين درجه «أَسْفَلَ سافِلِينَ» و به مرتبهى حيوانات و پستتر از آن پايين مىآورد. «كَمَثَلِ الْحِمارِ»، «كَمَثَلِ الْكَلْبِ»، «كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»*، كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ …در آيه، براى انسان هم كرامت مطرح است، هم فضيلت. «كَرَّمْنا فضلنا» شايد تفاوت اين دو، عبارت باشد از:
الف: كرامت، امتيازى است كه در ديگران نيست، امّا فضيلت، امتيازى است كه در ديگران نيز هست.
ب: كرامت اشاره به نعمتهاى خدادادى در وجود انسان است، بدون تلاش. ولى فضيلت اشاره به نعمتهايى است كه با تلاش خود انسان همراه با توفيق الهى بدست آمده است.
ج: كرامت مربوط به نعمتهاى مادّى است، ولى فضيلت مربوط به نعمتهاى معنوى است.سفر يكى از لوازم زندگى بشر، براى رفع نيازها و كسب تجربههاست، كه خداوند اسباب آن را در خشكى و دريا، در اختيار بشر قرار داده و آن را به عنوان يكى از نعمتهاى خود برشمرده است. (تفسير نور ج5 ص 93 -94)
4- مشارطه مبتنی بر دانش و اطلاعات درمقابل پیشداوری
دنبال چيزى را كه بدان علم ندارى مگير كه گوش و چشم و دل در باره همه اينها روزى مورد بازخواست قرار خواهى گرفت.(اسراء36)
در طول تاريخ، بسيارى از فتنهها و نزاعها، از قضاوتهاى عجولانه يا حرفهاى بىمدرك ونظريههاى بدون تحقيق و علم، بروز كرده است. عمل به اين آيه، فرد و جامعه را در برابر بسيارى از فريبها و خطاها بيمه مىكند. چرا كه خوشبينى بيجا، زودباورى وشايعهپذيرى، جامعه را دستخوش ذلّت وتسليم دشمن مىكند.
تقليد كوركورانه، پيروى از عادات وخيالات، تبعيّت از نياكان، باور كردن پيشگويىها، خوابها، حدسها و گمانها، قضاوت بدون علم، گواهى دادن بدون علم، موضعگيرى، ستايش يا انتقاد بدون علم، تفسير و تحليل و نوشتن و فتوا دادن بدون علم، نقلشنيدههاى بىاساس و شايعات، نسبت دادن چيزى به خدا و دين بدون علم، تصميم در شرايط هيجانى و بحرانى وبدون دليل وبرهان، تكيه به سوگندها و اشكهاى دروغين ديگران، همهى اينها مصداق «لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» بوده و ممنوع است.
به مقتضاى روايات متواتر و معتبر، پيروى از اصول قطعى شرعى (مانند فتواى مجتهد، يا علمى كه به اطمينانهاى نزديك به يقين اطلاق مىشود) پيروى از علم است. همچنان كه مردم از نسخهى پزشك متخصّص و دلسوز، علم پيدا مىكنند، از فتواى مجتهد جامعالشرايط و متّقى نيز علم به حكم خدا پيدا مىكنند. بنابراين اين مرحله از علم كافى است، هر چند علم درجاتى دارد و مراحل عميقتر آن مانند: علم اليقين، حقّ اليقين و عيناليقين مىباشد.
امامان معصوم عليهم السلام، اصحاب خود را از شنيدن و گفتن هر سخنى باز مىداشتند و به آنان توصيه مىكردند كه دربانِ دل و گوش خود باشيد. ودر اين امر، به اين آيه «لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» استناد مىكردند. (تفسير نور، ج5، ص: 60)
چنانكه امام صادق عليه السلام براى متنبّه كردن شخصى كه هنگام رفتن به دستشويى، توقّف خود را در آنجا طول مىداد تا صداى ساز وآواز همسايه را بشنود، اين آيه را تلاوت كرد وفرمود:
گوش از شنيدهها، چشم از ديدهها ودل از خاطرات مؤاخذه مىشود. امام سجاد عليه السلام نيز فرمود: انسان حقّ ندارد هرچه مىخواهد بگويد.[1]
پيامها:
1- زندگى بايد براساس علم واطلاعات صحيح ومنطق وبصيرت باشد. «لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ»
2- بازار شايعات را داغ نكنيم و با نقل شنيدههاى بىاساس، آبرو و حقوق افراد را از بين نبريم. لا تَقْفُ …
3- قرآن بساط ساحران، كاهنان و پيشگويان را كه مردم سادهلوح را دور خودجمع مىكنند، بر هم مىزند. «لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ»
4- راه شناخت، تنها حس نيست، دل نيز يكى از راههاى شناخت است. «السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ»
5- در قيامت، از باطن و نيّات هم بازخواست مىشود. «الْفُؤادَ»
6- ايمان به قيامت وحسابرسى خداوند، عامل پيدايش تقواست. «كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا»
7- بهرهبردارى صحيح نكردن از جسم و امكانات، مؤاخذه خواهد داشت. «كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» (تفسير نور، ج5، ص: 61)
5- خداشناسی مبتنی بر عدل الهی درمقابل خودخواهی:
اى مردم شما (همگى) نيازمند به خدائيد؛ تنها خداوند است كه بىنياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است! (فاطر15)
آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز شاهد و گواه است؟! (فصلت53)
پسرم! اگر به اندازه سنگينى دانه خردلى (كار نيك يا بد) باشد، و در دل سنگى يا در (گوشهاى از) آسمانها و زمين قرار گيرد، خداوند آن را (در قيامت براى حساب) مىآورد؛ خداوند دقيق و آگاه است! (لقمان16)
خداوند (حتّى) به اندازه سنگينى ذرهاى ستم نمىكند؛ و اگر كار نيكى باشد، آن را دو چندان مىسازد؛ و از نزد خود، پاداش عظيمى (در برابر آن) مىدهد. (نسا 40)
6- منطق مبتنی بر مشاوره خانواده درمقابل تحریف:
آيا نديدى كسانى را كه در آيات خدا مجادله مىكنند، چگونه از راه حقّ منحرف مى شوند؟! (69)
همان كسانى كه كتاب (آسمانى) و آنچه رسولان خود را بدان فرستادهايم تكذيب كردند؛ امّا بزودى (نتيجه كار خود را) مىدانند! (غافر70)
7- تشویق مبتنی بر صبر درمقابل تحمیل با سفسطه:
پس صبر كن آن گونه كه پيامبران «اولو العزم» صبر كردند، و براى (عذاب) آنان شتاب مكن!(احقاف35)
(خضر) گفت: «پس اگر مىخواهى بدنبال من بيايى، از هيچ چيز مپرس تا خودم (به موقع) آن را براى تو بازگو كنم.» (کهف70)
صبر كن، و صبر تو فقط براى خدا و به توفيق خدا باشد! و بخاطر (كارهاى) آنها، اندوهگين و دلسرد مشو! و از توطئههاى آنها، در تنگنا قرار مگير! (نحل127)
پس صبر كن كه وعده خدا حقّ است؛(غافر77)
8- مراقبه مبتنی بر روش مناسب درمقابل آزمون و خطا:
اى كسانى كه ايمان آورده ايد از (مخالفت) خدا بپرهيزيد؛ و هر كس بايد بنگرد تا براى فردايش چه چيز از پيش فرستاده؛ و از خدا بپرهيزيد كه خداوند از آنچه انجام مىدهيد آگاه است! (حشر18)
آيا او ندانست كه خداوند (همه اعمالش را) مىبيند؟! (علق14)
او بر بندگان خود تسلّط كامل دارد؛ و مراقبانى بر شما مىگمارد؛ تا زمانى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد؛ (در اين موقع،) فرستادگان ما جان او را مىگيرند؛ و آنها (در نگاهدارى حساب عمر و اعمال بندگان،) كوتاهى نمىكنند. (انعام61)
9- خودباوری مبتنی بر اصل نبوت درمقابل خودباختگی:
اى فرزندان آدم! اگر رسولانى از خود شما به سراغتان بيايند كه آيات مرا براى شما بازگو كنند، (از آنها پيروى كنيد؛) كسانى كه پرهيزگارى پيشه كنند و عمل صالح انجام دهند (و در اصلاح خويش و ديگران بكوشند)، نه ترسى بر آنهاست و نه غمناك مى شوند. (اعراف35)
به نوح وحى شد كه: «جز آنها كه (تا كنون) ايمان آوردهاند، ديگر هيچ كس از قوم تو ايمان نخواهد آورد! پس، از كارهايى كه مىكردند، غمگين مباش! (هود36)
از پروردگار خود، آمرزش بطلبيد؛ و به سوى او بازگرديد؛ كه پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبهكار) است!» (هود90)!
و تو يكى (از فرعونيان) را كشتى؛ اما ما تو را از اندوه نجات داديم! و بارها تو را آزموديم! پس از آن، ساليانى در ميان مردم «مدين» توقف نمودى؛ سپس در زمان مقدّر (براى فرمان رسالت) به اين جا آمدى، اى موسى! (طه40)
10- اصل علم مبتنی بر مشاوره تخصصی درمقابل حدس و گمان:
و بيشتر آنها، جز از گمان (و پندارهاى بى اساس)، پيروى نمىكنند؛ (در حالى كه) گمان، هرگز انسان را از حقّ بىنياز نمىسازد (و به حق نمىرساند)! به يقين، خداوند از آنچه انجام مىدهند، آگاه است! (یونس36)
چرا هنگامى كه اين (تهمت) را شنيديد، مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (و كسى كه همچون خود آنها بود) گمان خير نبردند و نگفتند اين دروغى بزرگ و آشكار است؟! چرا چهار شاهد براى آن نياوردند؟! اكنون كه اين گواهان را نياوردند، آنان در پيشگاه خدا دروغگويانند! (نور13و12)
سپس علم اسماء [علم اسرار آفرينش و نامگذارى موجودات] را همگى به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مىگوييد، اسامى اينها را به من خبر دهيد!» (بقره31)
قرآن را تعليم فرمود، (الرحمان2)
همان كسى كه بوسيله قلم تعليم نمود، (علق4)
و به انسان آنچه را نمىدانست ياد داد! (علق5)
درجات هر كس را بخواهيم بالا مىبريم؛ و برتر از هر صاحب علمى، عالمى است! (یوسف76)
11- تسهیل مبتنی بر صمیمیت درمقابل تهدید با سرزنش:
من هرگز خودم را تبرئه نمىكنم، كه نفس (سركش) بسيار به بديها امر مىكند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم كند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.» (یوسف53)
(همان) باغهاى جاويدان بهشتى كه وارد آن مىشوند؛ و همچنين پدران و همسران و فرزندان صالح آنها؛ و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مىگردند … (رعد23)
آيا نديدى چگونه خداوند «كلمه طيبه» (و گفتار پاكيزه) را به درخت پاكيزهاى تشبيه كرده كه ريشه آن (در زمين) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟! (ابراهیم24)
12- محاسبه مبتنی بر مثبت گرایی درمقابل منفی گرایی:
جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد؛ در حالى كه برايتان ناخوشايند است. چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مىداند، و شما نمىدانيد. (بقره216)
آنچه در آسمانها و زمين است، از آنِ خداست. و (از اين رو) اگر آنچه را در دل داريد، آشكار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه مىكند. سپس هر كس را بخواهد (و شايستگى داشته باشد)، مىبخشد؛ و هر كس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات مىكند. و خداوند به همه چيز قدرت دارد. (بقره284)
و اگر يكى از مشركان از تو پناه خواست پناهش ده تا كلام خدا را بشنود؛ سپس او را به مكان امنش برسان، چرا كه آنان قومى نادانند! (توبه6)
گفت: «آيا دانستيد با يوسف و برادرش چه كرديد، آن گاه كه جاهل بوديد؟!» (یوسف89)
پس هر كس اعمال نيك انجام دهد و با ايمان باشد، سعى و كوشش او از بين نخواهد رفت و ما همه آنها را ثبت ميكنيم.(انبیاء94)
13- خداباوری مبتنی بر اصل امامت درمقابل خداگریزی:
و به آنچه بر تو و قبل از تو نازل شده است، باور داشته و به آخرت يقين دارند.(بقره4)
آنها كسانى هستند كه ايمان آوردهاند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرامش مىيابد! (رعد28)
آن كسان كه چون نام خدا برده شود دلهايشان بلرزد و آنان كه بر مصيبتشان شكيبايند و بر پا دارندگان نماز كه از آنچه روزيشان دادهايم انفاق مىكنند. (حج35)
كسانى كه به ياد خدا و پيامبرانش ايمان [واقعى] آوردند، نزد پروردگارشان مقام صديقين و گواهان را دارند؛ پاداش و نورشان محفوظ است، و كسانى كه انكار ورزيدند و آيات ما را دروغ شمردند،دوزخىاند.(حدید19)
14- اصل عقل مبتنی بر مشاوره عقلا درمقابل جهالت وگمراهی:
و اگر [مشكل زوج حل نشد و] از ناسازگارى ميان آنها ترس داشتيد، [باز هم براى پرهيز از متاركه] داورى از خانواده مرد و داورى از خانواده زن انتخاب كنيد؛ اگر داوران [حسن نيت و] قصد اصلاح داشته باشند، خدا آنها را به توافق خواهد رساند، كه خدا دانايى است آگاه.(نساء35)
15- تایید مبتنی بر صراحت درمقابل تأکید با سردرگمی:
پرهيزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسههاى شيطان شوند، به ياد (خدا و پاداش و كيفر او) مىافتند؛ و (در پرتو ياد او، راه حق را مىبينند و) ناگهان بينا مىگردند.(اعراف201)
و هرگز در مورد كارى نگو: «من فردا آن را انجام مىدهم» … (23)
مگر اينكه خدا بخواهد! و هر گاه فراموش كردى، (جبران كن) و پروردگارت را به خاطر بياور؛ و بگو: «اميدوارم كه پروردگارم مرا به راهى روشنتر از اين هدايت كند!» (کهف24)
و بهر مرد و زن مؤمن نكوكار زندگى خوش عنايت ميكنيم و بهتر از آنچه ميكنند ميبرند. ( نحل97)
16- معاتبه مبتنی بر اعتماد به نفس درمقابل هوای نفس:
و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و بدانيد خدا، به آنچه انجام مىدهيد، بيناست! (بقره233)
و از روزى بپرهيزيد (و بترسيد) كه در آن روز، شما را به سوى خدا بازمىگردانند؛ سپس به هر كس، آنچه انجام داده، به طور كامل باز پس داده مىشود، و به آنها ستم نخواهد شد. (چون هر چه مىبينند، نتايج اعمال خودشان است.) (بقره281)
اى نفس مطمئن(27)بازگرد بسوى پروردگارت خوشنود پسنديده (28)پس داخل شو در بندگانم (29)و داخل شود در بهشتم (فجر30)
17- خودسازی مبتنی بر اصل معاد درمقابل خودنمایی:
اى كسانى كه ايمان آوردهايد از (مخالفت) خدا بپرهيزيد؛ و هر كس بايد بنگرد تا براى فردايش چه چيز از پيش فرستاده؛ و از خدا بپرهيزيد كه خداوند از آنچه انجام مىدهيد آگاه است! (حشر18)
بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است. (53)
و به درگاه پروردگارتان بازگرديد و در برابر او تسليم شويد، پيش از آنكه عذاب به سراغ شما آيد، سپس از سوى هيچ كس يارى نشويد! (زمر54)
18- اصل قانون مبتنی بر مشاوره حقوقی درمقابل اختلاف:
بگو: «پروردگارم امر به عدالت كرده است… (اعراف29)
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان مىدهد؛ و از فحشا و منكر و ستم، نهى مىكند؛ خداوند به شما اندرز مىدهد، شايد متذكّر شويد! (نحل90)
19- تمرین و تکرار مبتنی بر صلابت درمقابل تحقیر با سستی:
به يقين كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداوند يگانه است!» سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند كه: «نترسيد و غمگين مباشيد، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است! (فصلت30)
كسانى كه گفتند: «پروردگار ما اللَّه است»، سپس استقامت كردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگين مىشوند. (احقاف13)
20- مرابطه مبتنی بر نگرش الهی درمقابل نگرش مادی:
هر مصيبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است كه انجام دادهايد، و بسيارى را نيز عفو مىكند! (30)و شما هرگز نمىتوانيد در زمين از قدرت خداوند فرار كنيد؛ و غير از خدا هيچ ولىّ و ياورى براى شما نيست. (31)
آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگى دنياست، و آنچه نزد خداست براى كسانى كه ايمان آورده و بر پروردگارشان توكّل مىكنند بهتر و پايدارتر است. (شوری36)
[1] . تفسير نورالثقلين.
ثبت دیدگاه