پیش گفتار
در طول تاریخ، علوم در حوزههای مختلف تجربی و غیرتجربی بهطور مداوم در حال تغییر و دگرگونی، رشد و تکامل بودهاست. بررسی ناکارآمدیها، کاستیها، طرح روشهای جدید علوم و رویکردهاي نوین موجب پیشرفت و رشد علوم مختلف شده است. از طرف دیگر توان تولید علم و فنآوری در هر جامعهای از مهمترین عوامل توسعهیافتگی و تمدن سازي است که با آسیبشناسیهای مداوم علوم و طرح تئوریهای جدید متناسب با نیازمندیهای اجتماعی و نیز شناخت صحیحتر از انسان، جامعه و هستی امکانپذیر است. تولید علم نیز بدون نظریهپردازی امکانپذیر نیست و نظریهها بدون شناخت صحیح از هستی، انسان و نیازهاي واقعی او کامل نخواهد بود. نوع شناخت و تعریف از هستی، انسان و نیازهاي او میتواند بهعنوان مبانی یا زیربناییترین اصول تعریفشده در علوم، مطرح باشد.[1]
در مورد علم مشاوره و روانشناسی موجود نیز این مباحث مطرح است. علوم مشاوره و روانشناسی موجود در طول زمان پیشرفت نموده و تکامل یافته و گاهی بعضی روش هاي درمانی نقض شده و خلاف آن توصیه شده است که همه این موارد بیانگر وجود نقص و کاستی هایی در روش هاي تجربی است.
با اندکی تأمل در اوضاع واحوال کشورهای به اصطلاح پیشرفته که زمین و زمان را میدان تاخت و تاز خود قرار داده اند و از تمام امکانات مکانی و زمانی سود جسته اند، به عیان معلوم می شود که هر روز آمار جرم وجنایت، خودکشی، افسردگی، استرس، اضطراب، احساس پوچی و بیهودگی در آن جوامع سیر صعودی داشته است. این پیامد ناگوار گویای آن است که جوامع مذکور عنصر بسیار کارساز معنویت و دین را نادیده گرفته اند و در نتیجه حقیقت آفرینش خود را فراموش کرده اند و تمام علوم و فنون و کشفیات و اختراعات آنان در مسائل دنیوی و رفاه مادی و تن پروری به کار گرفته شده است. اما دانشمندان دینی که به هدف آفرینش انسان واقفند، تلاش می کنند تا کمالات اخلاقی و الهی را در سایه رهنمودهای انبیا و اولیای الهی به دست آورند و به مقام نفس مطمئنه برسند. آنان می دانند که خداجویی و معرفت کامل میسّر نیست مگر آنکه حقیقت خود را دریابند، و دل را محل پرورش انوار الهی و الطاف ملکوتی کنند، و از بیراهه های هوی و هوس و شهوترانی دوری گزینند، و با نفس سرکش خویش به مبارزه برخیزند، اینگونه دانشمندان وقتی پا در عرصه روانشناسی و مشاوره می گذارند خوب می دانند که توصیه هاي برگرفته از دین وقتی معادله مند شوند و به صورت قوانین علمی درآیند چون منشأ وحیانی داشته و تابع گذشت زمان و اسیر مکان نمی شوند و براساس شناخت صحیح از فطرت انسان و هستی ارائه شده اند، جهت گیري کاربردي آن صحیح و ثابت بوده و ممکن است فقط مصادیق و ظواهر بعضی از روش ها دچار تغییر شود و یا به تناسب رشد و تکامل عقل بشري، تبیین بیشتري پیدا کنند.
در جهان معاصر، جوامع بشري به دنبال فلسفه و نظامی یکپارچه تحت عنوان نظام فکري- براي تفکر و عمل- هستند که بتواند پاسخگوي نیازهاي اصیل و فطري انسان ازجمله نیازهاي بهداشت روان و سلامت جان باشد. بی تردید نظام فکري مطلوب، نظامی است که بتواند آدمی را به سمت کمال راهبري نماید و بتواند در سه حوزه ارزش، بینش و دانش هماهنگ و یکپارچه بوده و «نظام ارزشی» حاکم بر حوزه هاي «بینش و دانش» باشد.
بنابراین، به دلیل تبعیت عقل از وحی، جریان دادن نظام ارزشی و بایدها و نبایدهاي فقهی در معادلات، حاکمیت معادلات و قوانین فوق بر تنظیمات و معادلات کاربردي روانشناختی که بر گرفته از پیش فرض هاي دینی در دین درمانی می باشد، می تواند منشاء اثرات مهمی در روانشناسی و مشاوره بوده و انقلابی علمی در آینده اي نزدیک ایجاد نماید.
این نوشته به بررسی مقدماتی چیستی، چرایی و چگونگی «دین درمانی مشکلات خانواده» پرداخته، و مقدمات تولید علوم دین محور را مورد بحث قرار میدهد. در ادامه، گامهاي نظري و عملی براي تأسیس «دین درمانی مشکلات خانواده» با مبانی خداشناسی، جهان شناسی و انسان شناسی و برداشت صحیح از متون دینی، مورد بررسی قرار گرفته است.
[1] درآمدی بر قرآنپژوهی و طب/ تألیف اساتید دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله(عج).ص7 مشخصات نشر : تهران : انتشارات رسانه تخصصی ،1390
ثبت دیدگاه