حدس و گمان(Guess)( خمن)
حدس و گمان دربارة یک موضوع علمی .[1] تخمین. احتمالی. تخمینی.[2]
*وبيشتر آنان جز از گمان (بى پايه) پيروى نمى كنند. قطعاً گمان به هيچ وجه (انسان را) از حقيقت بى نياز نمى كند، همانا خداوند به آنچه مردم انجام مى دهند، آگاه است.[3](یونس36)
1- در بند خود بودن، مايه ى بد گمانى به وعدههاى الهى است. «أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ»
2- حتّى در شرايط بحرانى و شكستها نيز به خدا و وعده هاى او سوءظن نبريد.«وَ طائِفَةٌ … يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ»
3- سوءظنّ به وعده هاى خدا، ناروا و بىاساس و از عقايد جاهليّت است. «يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ»[4]
دنيا، انسان را فريب داده و به خيال و گمان وا مىدارد. «ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ»[5]
سوء ظن و پندارها و محاسبات نابجا، دل انسان را باير و شخصيّت او را تباه مىكند. «ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً»[6]
إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ (انشقاق14) و گمان كرد كه ابدا (به سوى خدا) باز نخواهد گشت. [7]
در سپردن اموال يتيم به او، حدس و گمان كافى نيست. بايد اطمينان به رشد داشته باشيد. «آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً» (نساء 6)[8]
عقائد نبايد بر اساس حدس و گمان باشد. حَسِبُوا … (مائده 71)[9]
و اگر از بيشتر افراد روى زمين اطاعت كنى، تو را از راه خداوند، منحرف و گمراه مىكنند. زيرا آنان جز از گمان پيروى نمىكنند وآنان، جز به حدس و گمان نمىپردازند.[10]
واقعگرايى: محتواى آن مبتنى بر حدس و گمان نيست. حتى داستانهايش مستند و واقعى است.[11]
*** و (مشركان در توجيه خلاف خود) گفتند: اگر (خداى) رحمن مىخواست، ما آنها را نمى پرستيديم. براى آنان نسبت به اين گفتار هيچ گونه آگاهى (و دليل علمى) نيست وايشان جز از روى حدس وگمان سخنى نمىگويند.[12]
نكته ها:
«يَخْرُصُونَ» از «خرص» به معناى سخنى است كه بر اساس حدس و گمان باشد.
قرآن در سوره ى نحل آيه 35 و انعام آيه 148، نيز از قول مشركان اين معنا را بازگو مىكند كه مىگفتند: اگر خدا نمىخواست ما مشرك نبوديم.
پيام ها:
1- خلافكاران در صدد توجيه كار خود هستند و خواست خدا را دستاويز قرار مىدهند. «وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ»
2- مهلت دادن خدا را نشانه رضايت او نپنداريم. «لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ»
3- فرشتگان مورد پرستش مشركان بودند. «عَبَدْناهُمْ»
4- سخن بدون علم (به خصوص در مسائل اعتقادى) محكوم است. «ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ»
5- هر فرد و جامعه اى از علم تهى شود به سراغ توهّمات و حدسيات مىرود. «إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ»[13]
زخرف 78: كافران تنها بر اساس حدس و گمان حركت مىكنند. «أَمْ يَحْسَبُونَ»[14]
ذاریات آیه 7: 1- ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﻲ ﺩﻟﻴﻞ ﻭ ﺑﻲ ﺍﺳﺎﺱ ﻭ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ ﺣﺪﺱ ﻭ ﮔﻤﺎﻥ، ﺯﻣﻴﻨﻪ ﻱ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻟﻌﻨﺖ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ. «ﻗﺘﻞ ﺍﻟﺨﺮﺍﺻﻮﻥ» 2- ﺣﺪﺱ ﻭ ﮔﻤﺎﻥ ﻭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ، ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﻟﻴﻜﻦ ﺧﻄﺮ ﺁﻧﺠﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺣﺪﺱ ﺯﺩﻥ ﻭ ﻋﻤﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﻄﺎ ﻭ ﻏﻔﻠﺖ ﻏﺮﻕ ﺑﺎﺷﺪ. «ﺍﻟﺨﺮّﺍﺻﻮﻥ… ﻓﻲ ﻏﻤﺮﺓ ﺳﺎﻫﻮﻥ…» (ﺗﻜﻴﻪ ﮔﺎﻩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﻪ ﺣﺪﺱ ﻭ ﮔﻤﺎﻥ)
نجم 23: عقايد، بايد بر اساس برهان باشد و حدس و گمان و تقليد، كافى نيست. «ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»
راه علم و راه وحى، حق است. سُلْطانٍ … مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى ولى سليقه هاى شخصى «أَنْتُمْ» و نياكان «آباؤُكُمْ» و راه ظنّ و گمان «إِلَّا الظَّنَّ» و راه هوى و هوس «تَهْوَى الْأَنْفُسُ» همه باطلاند.[15]
نجم 27: 1- هر كس در برابر دادگاه قيامت احساس مسئوليّت كند، هر حرفى نمىزند و به هر حدس و گمانى عقيده پيدا نمىكند. «لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ» 2- نامگذارى را ساده نيانگاريد. كسانى كه نام ناروا بر ديگران مىگذارند، مورد توبيخاند. «لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى» 3- هر كس علم ندارد، ساكت باشد. لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ … ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ» 4- هر كجا علم نبود، حدس و گمان جولان دارد. «ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»[16]
یونس 75: ﺣﺎﺷﺎ ﺑﺮ ﺳﺎﺣﺖ ﻣﻘﺪﺱ ﺍﻧﺒﻴﺎء (ﻉ) ﻛﻪ ﺳﺨﻨﻲ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻨشأﺵ ﺻﺮﻑ ﺣﺪﺱ ﻭ ﮔﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ﺁﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻣﻮﻗﻌﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺭﺏ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ- ﺟﻠﺖ ﻛﺒﺮﻳﺎﺋﻪ ﻭ ﻋﺰ ﺷﺎﻧﻪ- ﺳﺨﻦ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ.[17]
فرضا كسى بوسيله استاد، زيادتى را بر اجسام دريابد امّا لزوم سكون را در نيابد مگر اينكه رنج بسيار برد و زحمت استاد كشد و زمانى دراز بگذراند و روزگارى دراز در ظلمت حيرت و حسرت براى دريافت مطالب بسر آورد و مانند شتر كور حركاتش ناموزون و غير طبيعى باشد، و در كشاكش تناقض و تعارض احتمالات و شبهات حيران و سرگردان سير كند تا پس از رنج بسيار طَرفى را بر طَرفى و قولى را بر قولى با اعتقاد ضعيف و با حدس و گمان ترجيح دهد و هر گاه به اشكالى بزرگ و مهمّى عظيم برخورد كند باز به همان حالت نخستين درآيد و غرقه تحير و ترديد گردد. و از سر كوشش در مقام كشف مطلب برآيد. بنا بر اين، تا هنگام مرگ، پيوسته در تحير و ترديد بسر برد. حتى در دم مرگ نيز شايد آنچه را دليل راه دانسته است در نظرش باطل جلوه كند. حالى كه پيش از اشتغال به اين علم، با همان معرفت اجمالى، به مؤثر و موجد حقيقى اعتقادى كامل و ايمانى راسخ داشت، و از احتمال عروض شبهه و طعن و قدح در امان بود.[18]
پزشك به ظاهر حكم مىكند و به نهانىها وقوفش نيست و نمىداند كه مرز بيمارى تا كجاست و مقدار ضرورى دارو چيست و مدت و طول بيمارى چه اندازه است، بلكه از روى حدس و گمان به درمان مىپردازد و بسا مردم را كه به گمان غلط كشته اند.[19]
[1] فرهنگ فارسی معین
[2] لغتنامه دهخدا
[3] وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ.
[4] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج1 ص631، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.
[5] تفسير نور ج3 ص 559
[6] تفسير نور، ج 9ص 126
[7] الهى قمشهاى، مهدى، ترجمه قرآن (الهى قمشهاى)، 1جلد، فاطمه الزهراء – ايران – قم، چاپ: 2، 1380 ه.ش.
[8] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج2 ص23، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.
[9] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج2ص344، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.
[10] قرائتى، محسن، تفسير نور، 10جلد، وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ (انعام 116).
[11] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج3 ص571، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.
[12] *** وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ « زخرف 20»
[13] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج8، ص: 444-443، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.
[14] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج8 ص477، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.
[15] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج9 ص316، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.
[16] قرائتى، محسن، تفسير نور، ج9 ص 321، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن – ايران – تهران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.
[17]تفسیر المیزان
[18] ابن طاووس، على بن موسى، كشف المحجة يا فانوس (ترجمه كشف المحجة لثمره المهجه) – تهران، چاپ: دوم، 1374ش. ؛ متن ؛ ص26
[19] كشف المحجة يا فانوس (ترجمه كشف المحجة لثمره المهجه) / متن / 202 / شرح كتابهاى موجود نزد مؤلف ….. ص : 196
ثبت دیدگاه